سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۵۱ مطلب با موضوع «سفر» ثبت شده است

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند ...

 حضرت معصومه(س)تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد     حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد 

•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•

پ ن: الحمدلله ! بالاخره بعد از پانزده ماه ، امروز "بانو" اذن دادن تا در هوای حرمشون نفس بکشیم!

۲ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۱
سپیدار

" ارسباران" اسم خوش آهنگ و قشنگی که خیلی دوست داشتم ببینمش! تا اینکه تو تعطیلات اخیر توفیق اجباری شد و به قسمتی از این منطقه و اردبیل سفر کردیم .

منطقه ای بیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  نهایت زیبا! به قول سهراب:

دشت‌هایی چه فراخ!
کوه‌هایی چه بلند
در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!
من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.

جنگل فندقلو -اهر

دشتهایی واقعا فراخ با تنوع رنگی محشر!

۳ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۱۷
سپیدار

باز دوباره روز از نو روزی از نو!

مهمونی امام رئوف تموم شد و ما دوباره از بهشت هبوط کردیم به زمین!

خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوب بود!

چند تا اتفاق جالب هم چاشنی این سفر بود :

اول اینکه گوشی همراهم رو تو قطارِ رفت جا گذاشتم! (یعنی الان بگم حافظه ام اندازه ی حافظه ی این ماهی قرمزای عید شده ! توهین به این موجودات بی نوا نیست؟!!) و الان نه تنها گوشی ندارم و باید تا یکی دو ماه با این وضع بسازم!بلکه تمام شماره هام رو هم از دست دادم . و احتمالا بعد از گذشتن این دوره ی زمانی سریال "ببخشید شما؟" تو گوشیم اکران بشه!

دوم دعای کمیل این هفته ی حرم رو که تو صحن جامع رضوی نشسته بودیم، خیلی دوست داشتم! حاج آقایی که  دعا رو خوند ، از تعارف کم کرد و بر مبلغ افزود! یه دعای شُسته رُفته و با حداقل سخنرانی و روضه ی لابلای دعا!(اغلب ذاکرین نمی تونن از این افزودنی های مجاز و غیر مجاز چشم پوشی کنند! و در این مواقع من یا عقب می مونم یا خیلی جلو میرم! ولی این بار دمِش گرم ! کاملا با من هماهنگ بود!)

سوم و مهمتر از همه اینکه یکی از دوستان وبلاگی کامنت گذاشت که من هم الان مشهدم و خواست قرار بذاریم تو حرم هم دیگه رو ببینیم! ... و چنین شد ... خیــــــــــــــــــــــلی حسّ خوبی بود !بغل
لیلا جوووووووووون ! خیلی خوشحال شدم دیدمت!

منتظرم خبرهای خوب بهم بدی

پ ن: 

یه توصیه ی دوستانه:  دوستانی که گذرشون به ایستگاه راه آهن تهران می افته و به هر دلیلی مجبور به گرفتن تاکسی میشن، به هییییییییییییییچ وجه از تاکسی های راه آهن استفاده نکنین! مخصوصا این تاکسیمتردارها که رسماً سرِگردنه ست و گوش می برن! یعنی همون راه 20 -25 دقیقه ای که آژانس های بی انصاف محلمون با 20 تومن می برن این تاکسی ها 50 تومن گرفتن!!! هنوز تو شوکم که اینا چطوری نون می خورن؟!!!

 

۳ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۰
سپیدار

مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم     نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو

۱ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۵۰
سپیدار
مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
 
برای پیش تو بودن بهانه‌ ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
 
دلیل ناله‌ ی ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
 
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟...
 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
 
ببین به گوشه‌ ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
 
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
 
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

قاسم صرافان

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/reza/kamel/28.jpg

پ ن: قرار بود فردا شب مسافر باشم . مسافر سفر زیارت امام رئوف علیه السلام ، که مشکلی برای مادر یکی از دوستان همسفرمون پیش اومد و ... سفر کنسل شد !

ان شاءالله خیری تو این کنسل شدن باشه و حال مادر دوستم هر چه زودتر خوب بشه ! 

ولی ...

حالم بد شد ... خیلی ... حس طلب نشدن دارم !

☆★☆★☆★☆★☆

بعدا نوشت: ما دوباره رفتنی شدیم

اوایل هفته ی بعد ان شاءالله فایلهایی رو که باید ، آپلود می کنم . 

۳ ۲۲ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۵
سپیدار

     بیزارم از آنها که صداهای شهری را به کوه می آورند.

(ما موسیقیدانان بزرگمان را دیده ایم که برای شنیدن موسیقی طبیعت به کوه می آیند.

خاموش خاموش در گنج طبیعت ، روی تخته سنگی ، می نشینند و پر می شوند . آن وقت ، شگفتا ! ابلهانی را دیده ایم که در کوه ، گوش های خود را بر صدای طبیعت بسته اند و موسیقی شهری را به کوه آورده اند. ما حتی دیده ایم که در چایخانه هایی که کنار آبشارها ساخته اند ، موسیقی شهری پخش می کنند ... )

◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇

از کتاب دوست داشتی "یک عاشقانه ی آرام" نادر ابراهیمی -انتشارات روزبهان

پ ن:

  • صبح زود کنار دریایی . دریا پر سر و صدا و ساحل خلوت خلوت . همینطور که نشستی و به صدای موجهای دریا و مرغای دریایی گوش می کنی، مردی رو می بینی که هندزفری تو گوشش گذاشته و تو ساحل قدم میزنه !!!
  • مه کوه ، جنگل و جاده رو گرفته بود ، صدای نم نم بارون و پرنده ها با همدستی بوی خاک وسبزه ی خیس و بارون خورده ، دل از آدم می بره؛ دو تا ماشین زدن کنار و یه آهنگ شیش و هشتی و بزن و برقص و هیاهو ... همه ی صداهای دوست داشتنی ماسکه شدن ! با قلیون هم که دخل بوهای مطبوع و کمیاب رو آوردن!
  • تو جاده ی پر پیچ و خم  جنگلی داری حرکت می کنی. صدای پرنده ها و باد پیچیده در میان درختها با بوی تند خاک و علف مخلوط شده ! سرت رو از پنجره میاری بیرون تا ریه هات رو پر کنی از اینهمه خوبی که ... ماشینی با سرعت از کنارت رد میشه و تا مدتها صدای آهنگ ضبطش گوشهات رو ناتوان میکنه از شنیدن صداهایی که آرزوی شنیدنشون رو داشتی...

تو تموم این موقعیت ها ، من یاد همین مطلب نادر ابراهیمی می افتادم !

۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۵۵
سپیدار

اصولاً و اساساً خاندان ما یه اخلاقی داره که اگه همه ی سال رو سفر باشه ولی سری به شمال و شمال غرب کشور نزنه ، حسّ سفرنرفتگی بهش دست میده و احساس کمبود میکنه!!!!!

بنابراین هفته ی پیش - که نبودیم - رفته بودیم تا این کمبود رو جبران کنیم و هوای پاکیزه تو شُش هامون ذخیره کنیم برای بقیه ی سال!

پیشنهاد: یه سر به جاده ی رؤیایی اسالم به خلخال بزنین! این جاده خـــــــــــــــــــــــــــــــــــیلی شاعرانه ست . جاده ای که هر سنگی رو عاشق و شاعر می کنه!

 اگه ببینین عاشقش میشین؛ بدون شک!

فعلاً عکسهایی که ما گرفتیم رو تماشا کنین...

*****

بقیه ی عکس ها رو تو ادامه ی مطلب سِیر کنین...

۲ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۲۵
سپیدار

 یا ایها العزیز! صلی الله علیک

یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون

یا دل من می زند خود را به طوفان بیشتر

بسته هر کس جایی از جغرافیا دل را و من

بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر

دارم امشب میروم اما دلم پیش شماست

ای گرفتار تو دلهای پریشان بیشتر

این که ما را دوست میدارید یا نه با شماست

ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر

◇◇◇◇◇◇◇◇

 عباس شاهزیدی

پ ن: وداع...

رفتم از کوی تو اما ،

دلم آنجاست هنوز ...

 

۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۸
سپیدار

آهوی دل آمده سوی تو دامن کشان

ضامن آهو بده خطّ امانی به آن

 

آمده ام پیش تو سفره ی دل واکنم

گمشده ام را مگر پیش تو پیدا کنم

پ ن: 

ای مهربان من که اگر یاری ات نبود

تا حال «این مسافر تنها» تباه بود

 

۵ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۴۰
سپیدار

به سلیمان برسد از طرف مور :

سلااااااااااااااااااااااااااام

 

هنرمند تاجیک دولتمند خالُف شعری درباره ی امام رضای عزیز خوندن که خیلی قشنگه . لهجه ی خاص تاجیکستانی هم زیبایی این اثر رو دوچندان کرده.

*********

شاه پناهم بده، خسته ی راه آمدم

آه نگاهم مکن، غرق گناه آمدم

راه خراسان چنین، ماه خراسان چنان

شاه خراسان ببین، بهر پناه آمدم

شاه خراسانی ام، رستم دستانی ام

دست مرا رد مکن، بر درِ شاه آمدم

آن دم زندانیم، بازدم جان شده

از قفس سینه ها، همچون آه آمدم

پیرهن یوسفم! یا کفن یوسفم؟

بوی تن یوسفم، کز دل چاه آمدم

مشهدِ مشهودِ من، حضرتِ محمودِ من

طالعِ مسعودِ من، نامه سیاه آمدم

شافیِ دارالشفا، پنجره فولاد کو؟

در طلب شاخه ای، مهرگیاه آمدم

------------------------*******--------------------------

کلیپ تصویری این شعر

۱ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۰۰
سپیدار