سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

زن است دیگر چشمش که به شمعدانی ها بیفتد شاعر می شود.

آبچکان را برمی دارد و شعری می سازد از صدای قطره های آب ...

می رود جلوی آینه،نگاهی به گودی زیر چشمش میکند و بی خیال میشود ... خط چشمش را بر می دارد و نقاشی ای بر روی چشمانش می کشد دوباره می شود همان دختر زیبای قبل...

اما چه فایده که غم هایش را در گلدان شمعدانی جا گذاشته و هرروز به آن آب میدهد و هرروز غمش بزرگ تر می شود...*

پ ن: یکی از خوبیهای بیشمار شمعدونی اینه که موقع هدیه دادن برخلاف گل های شاخه ای ، باید با گلدونش هدیه کرد . شاید زیبایی خیره کننده ی گلهای شاخه ای رو نداشته باشه (که به نظر من داره!) ولی موندگارتره و برعکس گلهای شاخه ای که برای مدت کوتاهی میشه ازشون لذت برد با شمعدونی باید زندگی کرد!

*****

* نمیدونم این متن از کیه! ... دمِش گرم!

۳ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۴
سپیدار

چند نفر از دوستان و همکاران عزیز درباره ی پاورپوینت نگاره ها پرسیده بودن . اما به دلیل اینکه خصوصی کامنت گذاشته بودن ، من نتونستم به سؤالشون پاسخ بدم . پس الان به همه شون یه جا پاسخ میدم !

1- پاورپوینت نگاره ها اختصاصی برای کسی ساخته نشده . پاورپوینت نگاره ی یک هم که رمز نداره و دانلود آزاده!

2- این پاورها استثنائاً به عنوان هدیه و دست مریزاد و تشکّر و قدردانی و عرض ارادت، تقدیم کسانی میشه که به درخواست ما (در این پست)برای خرید و خواندن یکی از دو مجموعه کتاب :" قصه های خوب برای بچه های خوب یا قصه های خیلی قشنگ " اقدام کنند .

3- معامله بهتر از این؟ شما یه کتاب برای خودت می خری تا تو کلاس برای بچّه ها بخونی ،سپیدار پاورپوینت 10 نگاره (شامل هر دو کتاب مهارتهای خواندن و نوشتن) که یک ماه ساختنشون زمان برده ! تقدیمتون می کنه!قلب

*****

" این هم شِمای کلّی این 10 نگاره"

*****

بی ربط:

این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند

غم نداریم ، بزرگ است خدای خودمان

۳ ۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۲
سپیدار

خسته‌ام
از زمین و از زمان
مرا
۷ کوچکی بکش
در

آسمان

مژگان عباسلو

ملالی نیست جز ... نبودنت !


I'm fine.   But you don't believe it

۱ ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۸
سپیدار

چشمها – پنجره‌های تو – تأمل دارند

فصل پاییز هــم آن منظره‌‌‌ها گل دارند

 

ابر و باد و مه و خورشید و فلک مطمئنم

همــه در گردش چشــم تــو تعادل دارند!

 

تا غمت خار گلــو هست، گلــوبند چرا؟

کشته‌ هایت چه نیازی به تجمل دارند؟!

 

همه‌ جا مرتع گرگ است، به امید که‌ اند

میش‌ هایم کــه تــه چشم تو آغل دارند؟

 

برگ با ریزش بـی‌وقفه به من می‌گوید:

در زمین خوردن عشاق تسلسل دارند

 

هر که در عشق سر از قلّه برآرد هنر است

همـــه تا دامنــــه‌ ی کــــوه تحمــل دارند

 

مژگان عباسلو

۰ ۲۲ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۳
سپیدار

یه رسمی تو آموزش و پرورش هست به اسم "مستندسازی"! که این روزها مهمترین ابزار "طرح تعالی" هست که تو مدارس ما اجرا میشه!  که از بدِ روزگار و لق بودن پایه های آموزش و پرورش، شده از اساسی ترین و اصولی ترین رسوم آ.پ ، طوری که اگه انجامش ندی نصف عمرت که نه! کل عمر معلمیت بر فناست!

اما مستندسازی چیه؟(زیره به کرمان بردن هم خالی از لطف نیست ها! مخصوصا مایی که اصولا مرغ همسایه برامون غازه! و نازه!)

یعنی هر کار می کنی باید ازش عکس و فیلم تهیه کنی ! اینقدر این کار مهمه که گاهی تهیه ی عکس و فیلم، از خود موضوع مورد نظر مهمتر میشه تا جایی که گاهی مجبور میشی یه چیز موهوم و فعالیتی که انجام نمی گیره رو هم مستند کنی! (کارایی می کنیم ما که به عقل جن هم نمی رسه!!!)

چطور؟

مثلا شما معاون پرورشی مدرسه ات هستی . فرمالیته و صوری یه گوشه ی سالن مدرسه رو مناسب با مناسبت مورد نظر تزئین می کنی و ازش فیلم و چندتا عکس میگیری! هر چند اگه هیچ اعتقاد و علاقه ای هم به اون مسئله و مناسبت نداشته باشی! مهم سی دی ای هست که پر میشه!

چند تا دانش آموز میاری چندتا نقاشی با موضوع مورد نظر بکشند و ازشون فیلم و عکس می گیری ! (یا نه! اصلا چه کاریه؟ چندتا از اولیای بی کار مدرسه که معمولا تو مدرسه پلاسند رو دعوت میکنی بشینند و چند تا نقاشی خوب بکشند و رنگ کنند و بعد به اسم نقاشی بچه ها ازشون عکس می گیری! ) لازم نیست همه ی بچه های مدرسه رو درگیر اون موضوع کنی . همین که یه گروهی این کار رو انجام بدن و شما ازشون فیلم و عکس بگیری کفایت می کنه !!! چه معنی داره همه ی بچه ها درباره ی دفاع مقدس و دهه ی فجر و عاشورا و هفته ی کتابخوانی و هفته ی بهداشت و تربیت بدنی و ... بدونن؟ والا!

یا معلم کلاس هستی و با چند نفر از بچه ها هماهنگ می کنی تا فعالیت مورد نظر شما رو انجام بدن و شما فعالیت اونها رو ثبت می کنید ! اینکه آیا این فعالیت واقعا انجام گرفته یا اصلا در شرایط عادی کلاس قابلیت اجرا داره یا نه ، اصـــــــــــلا مهم نیست! (معلم نمونه ای سراغ دارم که یک ماه همه ی کارهای کلاسش تقریبا تعطیل بود برای تمرین یه ایده و طرح که برای استان یا نمیدونم کجا باید ارسال می شد. الکی نیست ... پای معلم نمونه ی کشوری شدن درمیون بود!!!!)

***

یه  جورایی همه چی انگار داره فرمالیته میشه . فکر کن تو یه عکس بزرگ سیاه و سفید ، تنها یه بخش کوچیکیش رنگیه ! همون بخشی که میخواهیم چشمها فقط اونجا رو ببینند!

***

هدف اولیه و اصلی مستند سازی احتمالا خیلی خوب بوده یا بهتره بگم احتمالا می شد از این مستندساهزی استفاده ی خوبی هم کرد! بالاخره هر معلمی حتما چند تا کار ابتکاری و خلاقانه داره که با تهیه ی فیلم و عکس از اون کارها بشه اون تجربه ی باارزش رو به بقیه انتقال داد . اما ...

هدف اصلی گم شد و مستندسازی وسیله ای شد برای ارزشگذاری بر فعالیت من معلم و معاون و مدیر و .... . هر چه مستندسازی پر بارتر و خوش آب و رنگتر ، اون مدیر و معاون و معلم و ... بهتر و نمونه تر ! (کاش حداقل این تجربیات در دسترس همه قرار می گرفت تا وسیله ای برای تعالی[!]واقعی کلاس و مدرسه میشد!)

باورتون میشه تو اینهمه سالی که من معلمم تا حالا هیچ مسئولی تو کلاسم ندیدم؟ هیچ کس نیومده بگه تو کلاس چه کار می کنی؟ اصلا چیزی به بچه ها یاد میدی یا الکی کارنامه رو سیاه می کنی و بچه ها باسواد و بی سواد میرن پایه ی بالاتر؟! البته منظورم از "کس" کسیه که کاربلد باشه و فقط برای دیدن دفتر کلاس و نتایج میرزابنویسی نیومده باشه ! که از این نمونه های بی خیر و بی خبر و پرت از حوزه و موضوع مورد بازدید ، هر از گاهی کسی پیدا میشه و بدون دیدن خود ما و کلاس و دانش آموزانمون، توی دفتر مدرسه میشینه و دفاتر بی خاصیت کلاس ها رو می برند خدمتشون ! ایشون هم برای خالی نبودن عریضه چندتا ایراد بنی اسرائیلی میگیره و میره ... بگذریم!

◇◇◇

https://hammihan.com/users/users2015/status/thumbs/thumb_HamMihan-20151440436967234641470214658.6463.jpg

چند وقت پیش یه عروسی دعوت بودیم . عروس و داماد هر دو معلم . 

جالب بود که مراسم عروسی شون به نظرم خیلی به این "مستندسازی "شبیه بود ! 

حنا و پخش شگونی که معمولا عروس و داماد تو سالن می چرخونند ، به دو سه نفر نزدیک جایگاه توسط عروس و داماد داده و فیلمبرداری شد، فیلم قطع و بقیه ی حناها معلوم نشد چی شد؟!

کیک عروسی رو فقط جلوی دوربین بریدند و به دو سه نفر کناریشون کیک رو دادند و فیلم قطع ؛ کیک بیرون !

(من هم که عااااااشق کیک و شیرینی خامه ای! موندم پس این کیک رو کی می خواد بخوره!)


این دو نمونه رو که خیلی تابلو بود من دیدم بقیه ی هنرنمایی ها رو مشاهده نکردم ! ولی جالب بود که هر دو با اینکه تازه معلم شدن ولی "مستندسازی" رو خوب یاد گرفته بودن !

میگم که مستندسازی اصلی اساسی تو آموزش و پرورشه!

****

فکر می کنم زندگی هامون هم شده ظاهرسازی و عکس و فیلم گرفتن برای نشون دادن به مردم .

متأسفانه زندگی هامون ، سفرهامون، گعده های دوستانه مون و ... خلاصه  شدن تو فیلم و عکس. و لذّت بردن از این موقعیت های عزیز ، زیر سایه ی اهمیت عکس گرفتن داره جایگاه خودش رو از دست میده .

به همه چی از دریچه ی دوربین نگاه می کنیم و لذت دیدن و حس کردن بدون واسطه را داریم فراموش می کنیم .

انگار خاطره ها و خاطره شدن ها برامون عزیزترند از واقعیت !

و اینکه "من" از همه چی مهمتر شده ! هیچ چی بیرون از "من" ارزش دیدن نداره . همینه که تو سفرهامون بیشتر از دیدن اون مکان ، حضور"من" رو تو اونجا ثبت می کنیم . تو رستوران و کافی شاپ مهم حضور"من" تو اونجاست و تو جمع شدن های دوستانه مهم وجود"من" تو اون جَمعه و ...

زندگی برای هیچ!

...

پ ن:

شاید برای اینه که قسمتهای پنهان زندگی مون واقعا اینقدر بی ارزشه که با بزرگنمایی و جلا دادن بعضی قسمتهای کم ارزش ، می خواهیم حواس خودمون و دیگران رو از دیدن واقعیت ها پرت کنیم!!!

http://www.jazzaab.net/upload/1/0.451498001309636708_jazzaab_ir.jpg

۰ ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۷
سپیدار

خَم نخواهد کرد حتی بر بلندِ دار سر

هر کسی بالا کند با نیت دیدار سر

            

هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد

چون تو که هر بار دل میدادی و این بار سر

          

عشق آری عشق وقتی سر بگیرد، میرود

بر سر دروازه ها سر بر سر بازار سر

خبرگزاری فارس: تا محضر دوست، بى نشان باید رفت/ بى سر به سرِ نیزه عیان باید رفت

شمع بی سر زنده میماند که من باور کنم

روی دوش مرد گاهی میشود سربار سر

           

جای دارد صبح بگذارند نام شام را

چون که دیگر میشود خورشید شام تار سر

          

چون طلب کرده است از اهل وفا دلدار دل

در طبق با عشق اهدا میکند سردار سر

محمد زارعی

...

شهادت ، انتخاب "محسن حُججی " بود . مفت و ارزون به دستش نیاورد . برای به دست آوردنش عاشورایی زندگی کرد ، کار کرد، عشق کرد، فکر کرد، انتخاب کرد ، حرکت کرد . حسینی شد که مثل اربابش حسینعلیه السلام تنها و غریب و مظلوم و ... بی سر رفت!

***

نگاه آرومش رو ببین ! مگه میشه کسی دل داشته باشه و اینقدر آروم و بدون خوف و حزن به مسلخ بره؟ قشنگ معلومه که قبل از سرش ، دلش رفته!

مطمئنا بعد از اینکه دلش رو قبول کردن ازش سر خواستن وگرنه هر تنی که لیاقت بی سر شدن و هر سری که به درد بالای نیزه رفتن نمی خوره !

سر همون جایی میره که دل رفته! بهشت نوش جانش

*****

پ ن:

بریم ببینیم دل ما کجا رفته که اینقدر از آقا محسن حججی دوریم ؟ شاید لازم باشه از بعضی کارهامون پشیمون بشیم ! شاید بعضی ها رو دیگه نباید دوست داشته باشیم ! شاید لازم باشه برگردیم ! شاید ...

دل سوزوندن و هشتگ( #شهید محسن حججی ) زدن و متن و شعر نوشتن و تبریک و تسلیت گفتن خشک و خالی فایده ی چندانی نداره ! ببینیم آقا محسن از زندگی چی خواست و چطور زندگی کرد که اینقدر باشکوه رفت! ... شاید دست ما رو هم گرفت!

۲ ۲۰ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۵
سپیدار

امام باقر(ع ):
اگر کسی را دوست داری به او بگو...

بگو چگونه نگویم که دوستت دارم؟!

که این حدیث شریف از امام باقرِ ماست:

"خبر کنید کسی را که دوستش دارید!"

خدا کند برسد ... این پیام آخرِ ماست !

۰ ۱۷ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۱
سپیدار

بعضی چیزا اینقدر درد دارند و تلخند که جز با شوخی و خنده نمیشه تحملشون کرد! یکیش همین سلفی گرفتن نماینده های مجلسمون با اون خانومه!!! که ملت زهرش رو سعی کردن با طنز  و هجو و هزل بگیرن.

راستش من که عکسها رو نگاه میکنم از دیدن خنده ی غیرمعمول و ذوق نامتعارف حضرات چندشم میشه!

عکسها به خودی خود گویای عمق فاجعه هست ولی بعدش حضرات جهت انجام عمل متعارف این جور مواقع یعنی "ماست مالی" و "ماله کشی"! افاضه ی فضل میکنن که جلسه ی رسمی تموم شده بود و تو فضای غیر رسمی و تفننی این اتفاقها افتاده! فکر کن!

فرض کن جلسه ی خاص و به شدت رسمی ای داری . مثلا یه عروسی خاص با مهمونهایی که خیلی باید جلوشون شأن و شخصیت خودت و خانواده ات رو حفظ کنی اونوقت دقیقا آخر مراسم و وقت خداحافظی ، دایی ، عمو یا یکی از نزدیکان خییییییلی نزدیک صاحب مجلس تغییر فاز بده و با رکابی و پیژامه بیاد جلوی همون مهمون غریبه ها ژانگولربازی دربیاره و حرکات جلف و لوس از خودش صادرکنه! با این توجیه که مراسم رسمی تموم شده دیگه!!

البته حقّمونه! خلایق هرچه لایق! لیاقتمون همین نماینده ها هستن! ...

این نماینده ها رو که مریخی ها برامون انتخاب نکردن ! شاهکار خودمونن ! وقتی شرف ، عزت ، شخصیت ، صلاحیت ، تقوا و ... برامون بی ارزش باشه کسانی رو به عنوان نماینده انتخاب می کنیم که دقیقا همینها رو ندارن!

البته موضوع جدیدی هم نیست! یادمون نرفته عکس گرفتن جناب عراقچی از وندی شرمن و جان کری وسط یه جلسه ی رسمی!!! یادمون نمیره عکس گرفتن ذوقمرگناکِ دولتمردانِ ندید بدید و خجسته دلمون با اون هواپیمای وارداتی فکسّنی!!!!

...

2. حکایت

یک روز وقتی مدرّس از مجلس به خانه بازمیگشت، عدّه‌ای از مردم به منزل مدرّس ریخته با سر و صدای زیاد گفتند: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است.

 

مدرّس پاسخ داد: اگر بیست رأس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند، و از آن‌ها بپرسند که ناهار چه می‌خورید، جواب چه می‌دهند؟

همه گفتند: جو 

مدرّس گفت: آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند. این وکلایی که شما انتخاب کرده‌اید، شعورشان همین است... بروید آدم انتخاب کنید!

...

1. روایت

پیامبر عزیز و شریفمونصلی الله علیه و آله می فرمایند:

   عُمّالُکُمْ اَعْمالُکُمْ، کَما تَـکونونَ، یُوَلّى عَلَیْکُمْ

کارگزاران شما [نتیجه]اعمال شمایند، هر گونه که باشید، بر شما گمارده (حکومت) مى شود.

پ ن: به قول قیصر : .... آبروی ده ما را بردند ...

راستی اگه این اتفاق تو یکی از کشورهای اروپایی ، آمریکا ، کره یا ژاپن می افتاد ، مردم چه عکس العملی نشون میدادن و این بازی با آبروی ملت چه تبعاتی برا اون نماینده ها داشت ؟!!! (جواب این سؤال فرق ما با اونهاست!)...

تو واکنشهای مردم به این عکس ها و سلفی ها، خانمی حرف قشنگی زد . گفت : من از دیدن این رفتارشون تعجب نکردم چون از این بیشتر ازشون انتطار نداشتم ! ... تمام!

۳ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۵۶
سپیدار

"پست احتمالاً موقت"

عیدتون مبارک

http://photokade.com/wp-content/uploads/emamreza-loveu-photokade-2.jpg

الوعده وفا!

قول داده بودم هر کی کتاب "قصه های خیلی قشنگ، 102 قصه ی خواندنی" یا مجموعه ی"قصه های خوب برای بچه های خوب" رو بخره ، پاورپوینت نگاره های فارسی اول دبستان رو بهش هدیه بدم !

این هم پاورپوینت 4 تا از نگاره ها تقدیم به صحرای نازنینم!

صحرا جان ! ممنون که هستی

...

توضیح: از اونجایی که میگن آدم تنبل عقل 4 تا وزیر رو داره و من هم واقعا تنبلیم میاد موقع تدریس هی فایل عوض کنم ، بنابراین تو این پاورپوینت ها، فعالیتها و تدریس هر دو کتاب فارسی اول دبستان _ مهارتهای خواندن و نوشتن_ صفحه به صفحه گنجونده شده و علاوه بر اینکه تو بعضی از فایل ها یه آزمون چند اسلایدی مرتبط طراحی شده ، بخش "فکر کن و بگو" تو هر نگاره هم خودش نوعی ارزشیابی محسوب میشه.

دیگه اینکه بخش دست ورزی کتاب مهارتهای نوشتن بدون توجه به صفحه ی کتاب ، بین نگاره های مختلف تقسیم شده و سعی شده در دو روزی که یه نگاره تدریس میشه (و به نظرم به هیچ عنوان نباید از زمان یک ماهه ی تدریس نگاره ها کم کرد!) بنا به سختی و آسونی این دست ورزی ها ، بین 2 تا 4 از این تمرین ها به بچه ها داده بشه!

نگاره ی 1

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به امام رئوف ، امام رضای جاااااان

نذر نگاهش

بقیه ی فایل ها اختصاصی برای صحرای عزیزم

نگاره ی 2

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به امام رئوف ، امام رضای جاااااان

نذر نگاهش

نگاره ی 3

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به امام رئوف ، امام رضای جاااااان

نذر نگاهش

نگاره ی 4

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها هدیه به امام رئوف ، امام رضای جاااااان

نذر نگاهش

صحرا جان ! بقیه نگاره ها رو مهرماه و به شرط حیات برات آپلود می کنم ان شاءالله

هرجاش به نظرت اشکال داشت و نیاز به تصحیح ، خوشحال میشم بهم بگی تا درستش کنم ماچ

.

.

.

پاسخ به دوستان عزیزی که کتابها رو تهیه کردن در ادامه مطلب:

۱۰ ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۷
سپیدار

روز ولادت تو غزل آفریده شد

مفعول و فاعلات و فعل آفریده شد

 

پلکی زدی و معجزه ای را رقم زدی

از برق چشمهات زحل آفریده شد

 

از شهد غنچه ی لب پر خنده ی شما

در چشمه ی بهشت عسل آفریده شد

 

عالم به رقص آمد و از پایکوبی اش

از طوس تا حجاز گسل آفریده شد

 

سینه به سینه ؛ شکرخدا عاشق توایم

این عشق پاک روز ازل آفریده شد

 ما از پدر ولای شما ارث می بریم

ایرانیان کشور موسی بن جعفریم

 

در جشن پایکوبی تنبورهای مست

در بزم میگساری انگورهای مست

 

نور خدایی تو چه اعجاز کرده است!

هو می کشند دوروبرت کورهای مست

 

شیرینی ولای شما چیز دیگری است!

این را شنیدم از لب ِ زنبورهای مست

 

دارد تمام شهر به دیوار می خورد!

درپیش ِ چشم قاصر مأمورهای مست

 

ازاین به بعد حرف خدایی نمی زنند

با دیدن جلال تو ، منصورهای مست

 اذن دخول میکده ورد زبان ما

بوی شراب می دهد امشب دهان ما

 

وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند

پروانه ها کنایه و افسانه می شوند

 

روح بهارهستی و این بوته های خار

از عطر گامهای تو ریحانه می شوند

 

با دیدن جمال زلیخا کش شما

یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند

 

شانه به شانه ، شاه و گدا در سرایتان

مهمان سفره های کریمانه می شوند

 

شبها به عشق باده ی نابت شیوخ شهر

شاگردهای حوزه ی میخانه می شوند

 عمری کتاب تزکیه تدریس کرده ای

در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای

 

آن سوی شهر قبه ای از نور دیده ام

صحن و سرای کیست که از دور دیده ام!؟

 

هوش از سرم پریده و مستانه می دوم

حس می کنم که باغ ِ پرانگور دیده ام

 

دیگر چه احتیاج به نعلین و چوب دست!

موسی ِ پا برهنه شدم؛ طور دیده ام

 

مشهد کجا و این دل ناپاک من کجا!؟

خود را شبیه وصله ی ناجور دیده ام

 

درمحضرت جناب سلیمان شهر طوس

بال ملخ به شانه ی یک مور دیده ام

 اینجا ندیده ایم گدایی که دلخور است

اینجا فقیرها چقدر جیبشان پر است

 

گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی

شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی

 

آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟

از راه دورآمده ام باورم کنی

 

با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف

فکری به حال رنگ ِ سیاه پرم کنی

 

زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم

باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی

 

باید تورا به پهلوی زهرا قسم دهم

تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی

مادر سپرده است به دست شما مرا

گفته فقط شما ببری کربلا مرا

وحید قاسمی

***

پ ن: هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان!

...

۲ ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۲۶
سپیدار