از شما پنهان نباشد ، از خدا پنهان که نیست، تو تموم مأکولات عالم ، انار برا ما یه چیز دیگه است!!!
نه اینکه خیلی بخور باشیم ها!نه! همینطوری و بدون چشمداشت دوسِش می داریم.
طوری که از اول بهار منتظر پاییز و زمستونیم و چشم به راه! اصلا انار رو که می بینیم گُل از گُلمون میشکفه و ناخودآگاه خوش اخلاق(تر) میشیم.
امسال هم به قرار هر سال، هر کی رفت بیرون با یه بغل انار اومد تا بلکه ما آرزو به دل نمونیم! اما انارها اونی نبود که باید! تا جایی که حاضر شدیم برای یه دونه انار خوب ، هر قیمتی بپردازیم! اما دریغ!!! دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
خلاصه ... امشب بخت با ما یار بود و چندتا انار خوب به دستمون رسید . وقتی دیدیم همه جمعند(خانواده و میهمان و انار!) و امکان این گردهمآیی برا شب یلدا نیست!(هر چند تصمیم داشتیم به احترام حضرت رسول و امام رئوف مراسم شب یلدا رو به اول ربیع موکول کنیم) اما یه دفعه و ییهویی تصمیم گرفتیم ، امشب رو شب یلدا بگیریم!
ما هم برا تک تک حضار فال حافظ گرفتیم و حافظ جان هم حال بعضی ها رو گرفتند! یعنی ایـــــــــــــــــــــــــــــنقدر قشنگ و دقیق زد وسط خال!
فقط یه نفر تقاضای ویدئو چک! کرد که باز هم نه من! نه خودش و نه هیچ کس دیگه! متوجه منظور حضرت حافظ نشدیم!!!! و گذاشتیم به حساب خستگی خواجه!
و چون کسی نبود بین و حضرت حافظ وساطت کنه ، خودمون بی واسطه دست به دامن خواجه شدیم و این هم فالِ ما: