سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

مریض آمده اما شفا نمی خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی خواهد
 
برای پیش تو بودن بهانه‌ ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد
 
دلیل ناله‌ ی ما یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد
 
فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟...
 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد
 
ببین به گوشه‌ ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟
 
تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟
 
نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

قاسم صرافان

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/reza/kamel/28.jpg

پ ن: قرار بود فردا شب مسافر باشم . مسافر سفر زیارت امام رئوف علیه السلام ، که مشکلی برای مادر یکی از دوستان همسفرمون پیش اومد و ... سفر کنسل شد !

ان شاءالله خیری تو این کنسل شدن باشه و حال مادر دوستم هر چه زودتر خوب بشه ! 

ولی ...

حالم بد شد ... خیلی ... حس طلب نشدن دارم !

☆★☆★☆★☆★☆

بعدا نوشت: ما دوباره رفتنی شدیم

اوایل هفته ی بعد ان شاءالله فایلهایی رو که باید ، آپلود می کنم . 

۳ ۲۲ دی ۹۴ ، ۲۰:۱۵
سپیدار

گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه،هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند.

استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان های گوناگون، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى(یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و ازآنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند

پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى برجاى مانده اند شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است.

مطمئن باشیدکه فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان.

امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید. زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و .... در حکم فنجان ها هستند.

مورد مصرف آنها، نگهداری و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد.

امّا ما گاهى صرفاً با تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما درطبیعت فراهم کرده است لذت نمی بریم خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان.

از چایتان لذت ببرید

خوشحال بودن البته به معنى نیست که همه چیز عالى و کامل است ، بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید

*****

زندگی جیره مختصری است

مثل یک فنجان چای

و کنارش عشق است

مثل یک حبه قند

 زندگی را با عشق

نوش جان باید کرد

(سهراب سپهری)

Image result for ‫چای‬‎

بفرمایید چای ...

--------------------------------------------------------------

- متأسفانه نمیدونم این مطلب از کیه؟! -

پ ن: گاهی لازمه از "مگس" بودن به "زنبور" بودن تغییر موضع بدیم ! شاید بشه کمی هم خوبی ها رو دید به جای زشتی ها !... شاید این تغییر خیلی هم بد نباشه!

۲ ۲۱ دی ۹۴ ، ۰۰:۰۴
سپیدار

حسوم کفگیر آهنی

کفگیر آهنی قدیمی آشپزخانه های ما تبدیل به اختراعی جدید به نام ماهی آهنی نجات بخش در آن سوی آبها شده است!

🌻 سالها دل طلب جام جم از ما می کرد                       

  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد 🌻

👈 دکتر کریستوفر چالز می گوید: “کافی است ماهی آهنی را به مدت ۱۰ دقیقه در آب جوش یا سوپ در حال جوش بیندازید تا ۷۵% از نیاز روزانه تان به آهن تأمین شود.

mahi ahani 2

📢 به خوبی یادمان هست چند سال قبل که حکیم دکتر روازاده از احیای یک روش درمانی سنتی سالم و آسان کم خونی فقر آهن که در شمال کشور رایج بوده سخن گفت، متأسفانه بسیاری از پزشکان و دست اندرکاران امر تغذیه کشور داد سخن سر دادند که این حرف کاملا غیرعلمی و خرافات است و اشاعه این حرف ها عوام فریبی است و ….

← و حالا این روش قدیمی که حتی روستائیان بدون کمترین سواد نیز آن را به عنوان یک رفتار کاملاً درست تغذیه ای بلد بوده و سالها به کار گرفته بودند به عنوان یک اختراع جدید و مفید یک دانشمند کانادایی ( دکتر چالز) عنوان شده است. گذاشتن یک کفگیر آهنی که در زبان محلی به آن← حسوم →می گفتند یا یک قطعه آهن کوره رفته مثل یک قطعه میخ بزرگ تمیز یا یک قطعه نعل اسب آهنی تمیز در آب در حال جوشیدن یا آش یا خورشت در حال جوشیدن خصوصا در خورشتهای ترش شده با آبلیمو یا رب انار و یا در پخت رب آلوچه و امثالهم که ترشی به همراه داشته باشد، عادتی است که بسیاری از زنان کدبانوی ایرانی از دیرباز داشته اند و از این طریق آهن مورد نیاز خود و کودکانشان را بدون تحمل عوارض مکملهای ارزان و گران، تأمین می نمودند.

post

 تمسخر احیا کردن این روشِ بسیار مفید و آسان، چندین ماه به یک ژست مثلا علمی و مدرن در بین پزشکان و اصحاب رسانه و حتی در شبکه های ماهواره ای تبدیل شده بود و حالا این حرف از دهان یک دانشمند غربی خارج شده است و همه آن را تأیید و به به و چه چه می کنند.

 ولی در این میان بسیارند مخاطبان هوشمند و انسانهای با وجدان که موضع گیری های چند سال قبل برخی را با موضع گیری های فعلی مقایسه می نمایند و با دلسوزی فقط این شعر حافظ شیرازی به ذهنشان خطور می کند که:

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.

......................................................................

پ ن 1: یه عطار آشنایی داریم که خودش شاگرد دکتر روازاده است و این مطلب رو به نقل از ایشون این جا نوشتم!

پ ن2: متأسفانه خیلی وقته که "مرغ همسایه غازه" و هر چی مربوط به خودمونه ، بی ارزش ! خیلی وقته حرف و عمل چشم آبی های موبور ، از وحی مُنزل هم درست تر و غیر قابل خدشه تر شده !

کاش یکی آینه بگیره جلومون ! بلکم یه کم خودمون رو هم ببینیم!

کاش "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش /باز جوید روزگار وصل خویش"

۱ ۲۰ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۵
سپیدار

هر چی فکر کردم برای بعضی ترکیبها نتونستم مثال تصویری پیدا کنم . این شد که مجبور به ایجاد تغییراتی تو شاکله ی اصلی متن ها شدم . شد یه چیزی مثل روانخوانی های سال گذشته تقریبا.

متن املا و روانخوانی نشانه های (پ) و (و)

Avazak.ir Line27 تصاویر جداکننده متن (2)

متن املا و روانخوانی پ و

هر دانلود پنج صلوات

پ ن:      

تو هرجا که باشی
بهار آن حوالی است.

تو باران محضی
من از دوست می‌دارمت
                          ناگزیرم.

سید علی میرافضلی

۰ ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۳
سپیدار

نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم    به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم

منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت    همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم

***

عطار

۲ ۱۸ دی ۹۴ ، ۱۱:۲۸
سپیدار
سلـــــــــــــــــــــــام
ایام به کام ان شاءالله
این هم فصل 17 برای دوستانی که تصمیم دارن تا قبل از عید کتاب رو ببوسن و بگذارن کنار
من که خودم هنوز فصل 12 ریاضی ام و به خاطر تعطیلی های ناخواسته یه فصل از برنامه ام عقبم !
  پاورپوینت فصل 17 ریاضی اول دبستان :
پاورپوینت فصل17ریاضی اول دبستان

هر دانلود پنج صلوات

صلواتها به نیت سلامتی آقا جانمون

پ ن:

یاد تو
پشت پنجره نشست
مثل یک کبوتر سفید
با صدای در
پر زد و پرید

حامد محقق

۲ ۱۸ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۵
سپیدار

آموزش کلمه هایی مثل: " زیاد" ، " بیا" ، "نیایش" و امثالهم که طرز نوشتن و تلفظ شون با هم فرق داره یکی از مباحث نسبتاً مشکل کلاس اوله! بچه ها یادشون نمی مونه اگه اول مصوت (ایـ) بیاد و بعد صامت (یـ ی) باید یکی رو بنویسن و اگه اول صامت (یـ ی) باشه و بعد مصوت (ایـ) باید هر دو نوشته بشه!

از اونجایی که این مطلب به طور خاص و کامل تو کلاس دوم تدریس و تو کلاس اول به طور کلی بهش اشاره میشه ، بعضی از معلمای کلاس اول ترجیح میدن سربسته از موضوع بگذرن و از بچه ها بخوان این چند کلمه رو به شکل استثنا حفظ کنند.

اما ... از اونجایی که من عادت به اذیت خودم و بچه ها دارم ، باید این مطلب رو با قواعدش به بچه ها یاد بدم! (به نظرم کارِ اشتباهیه! چه کاریه؟ خُب سال بعد یاد می گیرن دیگه!)

البته تو پرانتز بگم که از این کلمات معمولا تو املاها و آزمونا استفاده نمی کنم . پرانتز بسته!(اینقدر هم بدجنس نیستم دیگه!)

...

برای اینکه این مطلب خوب جابیفته به ابزار و وسایلی احتیاج داریم !

مواد لازم:

یک عدد سیب - یک عدد شکوفه ی کوچک گل مصنوعی (مثلا گل یاسِ!) یک صندلی یا هر چیزی که بتونه نقش صندلی رو بازی کنه !- دو تا برچسب (یـ)

یکی از (یـ) ها رو روی سیب می چسبونیم و سیب رو (ایـ) صداش می کنیم و اون یکی (یـ) رو رو گل یاس می چسبونیم و یاس رو (یـ) خطاب می کنیم!

...

قصه ای با این مضمون تعریف می کنیم که آقای (ایـ)[همون سیب] رو صندلی نشسته ؛ وقتی (یـ) کوچولو[همون یاس] میاد می بینه صندلی جا نداره پس باید بره یه جای دیگه بشینه !

روز بعد (یـ) کوچولو رو صندلی نشسته که آقای (ایـ) میاد ؛ چون (یـ) کوچولو هست و جای زیادی نمی گیره، آقای (ایـ) هم میاد و پیشش میشینه !

بعد شروع به کلمه سازی می کنیم .

(زیاد) ← زیـ یاد  :    اول ایـ اومده بعد یـ ← پس یکی نوشته میشه

می آییم   :             اول یـ بعد ایـ ←پس دوتاش نوشته میشه

پ ن: این میز و صندلی کوچیک رو یه سال بابای یکی از بچه ها که نجار بود برامون ساخته بود . وقتی دخترش نوشتن اسمش رو یاد گرفت یه روز دیدیم با یه کیسه ی بزرگ اومد سر کلاس ! وقتی کیسه رو باز کرد دیدیم برای همه ی بچه ها یکی یه صندلی کوچولو ساخته !!!!

۵ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۲
سپیدار

برای اینکه مفهوم "قرینه" تو ذهن بچه ها بشینه به جای کلمه ی "قرینه" فعلا از "آینه" استفاده می کنیم .

اول یه خط رو زمین می کشم و میگم این خط آینه است و  دو نفر میان دو طرف خط می ایستن .یکی خودشه و اون یکی میشه تصویر تو آینه . حالا دومی باید هر کاری اولی انجام میده رو بلافاصله انجام بده .

 

بعد بچه ها با فاصله های مختلف ار خط آینه قرار می گیرند و نفر دوم باید با رعایت همون فاصله بشه تصویر دوستش . و با حرکت جلو عقب و چپ و راست نفر اول اون هم عقب و جلو و چپ و راست بره .

بعد گروهی جلوی آینه می ایستن یا میشینند و یه گروه تصویر اونا رو درست می کنند .

 

آخر شب اومدم دیدم این عکس جا مونده !خوبیت نداشت آپلود شده باشه و بی مصرف بمونه!

۶ ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۶:۵۴
سپیدار

وقتی مُردَم
اسکلتم را رنگ بزنید و
به آزمایشگاه مدرسه ای هدیه کنید
خودم برای همه توضیح می دهم:


بچّه ها
این جای خالی قلب است
که با کوچک ترین بی احتیاطی
آتش می گیرد


این کمر خم شده ای ست
که سال ها سایه اش را کول کرد


و این
پاهای قلم شده ای ست
که وقتی شعر می نویسم
در را کوبید و
برای همیشه رفت

حالا یک اسکلت روی ویلچر
شب ها
هلال های پازل ماه را می چیند
روزها
با فرمان از جلو نظام
لبخند ها را
پشت شیشه
به صف می کند

مجید سعدآبادی

پ ن1: نمیدونم اگه بندهای این شعر ، پشت سر هم نوشته میشد ،با نثر چه فرقی می کرد؟ !!!!!! مثلا نمیشد پشت سر هم نوشته بشه و اسمش بشه "متن ادبی" ؟!!!

پ ن2: این وصیت من نیستا!!!! گفته باشم ! من ترجیح میدم هرچی برداشتنیه بردارن ولی این چهار تیکه استخون رو خاک کنن!!!!

هم از ویلچر می ترسم هم سرمایی ام و میترسم سرما بخورم

۵ ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۰
سپیدار

سلااااااااام

نمیدونم اصلا کسی منتظر پیک 11 بود یا نه؟! اصلا با این تعطیلی های پی در پی که بابت آلودگی هوا به ما تحمیل میشه و تقریبا همه جا از ما جلوتر میشن ، دیگه این پیکهای تاریخ مصرف گذشته به درد کسی می خوره یا نه؟!

به هر حال این 4 روز تعطیلی متوالی سبب شد پیک 11 هم آماده بشه .

پیک 11 از اون کارایی شده که خودم خیلی ازش خوشم اومده![آیکون برا خود نوشابه باز کردن] طوری که دوست دارم بشینم و حلّش کنم ! مخصوصا تمرین ریاضی شو!

یک آدینه ی 11 شامل تمرین های نشانه ی یـ ی ، یِ میانجی و اُ ـُـ  به همراه ریاضی تا عدد 9.

فکر کنم یه کم حجمش زیاد شده و یحتمل هدف تیر دعای خیر اولیای دانش آموزا قرار بگیرم!


پیک آدینه 11

تصحیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــح شد!

پیک هفتگی کلاس اول

هر دانلود 5 صلوات

صلواتها به نیت سلامتی آقا جانمون

بعداً نوشت:

ای داد ! ای بیداد! چرا یه نفر از این 70 -80 نفری که فایل رو دانلود کردن به ما نگفتن تو این پیک یه اشتباه وحشتناک اتفاق افتاده ؟!!!

با این اشتباه، یاد این شازده های لوس افتادیم که یکی دو نفری مسئول شستن دست حضرات بودن !!! احساس می کردم یکی از این شازده های بی مصرف قجری ام و ملت باید بیان دستام رو بشورن!

پ ن:

 به آن رود
که در بی‌سرانجامیِ خویش جاری‌ست،


به این باد
که از هرچه جز خود فراری‌ست،


در این زندگی
سهمِ ما بی‌قراری‌ست...

مژگان عباسلو

۶ ۱۱ دی ۹۴ ، ۱۸:۰۱
سپیدار