سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۳۷ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

همگی جمع شدند

منتظر؛ تا که رسول مدنی

با دو صد قوم و قبیله

و کشیشان مسیح

گرد و خاکی دیدند

مصطفی دست به دستان حسن

فاطمه پشت سرش

و علی پشت سر فاطمه اش

کودکی در بغل احمد بود

گوییا روی زمین جایش نیست

زیر لب زمزمه افتاد: حسین

زینت دوش نبی است

یکی از اهل کلیسا میگفت

وای بر حال شما

که اگر لب بگشایند

دعایی بکنند

آبها خشک شود

همگی برگشتند
.

.

.

زینت دوش نبی

بازهم به کلیسا آمد

آری

اینبار سر دوش....

نیزه بالایش برد

...

-------------------------------------------------------------------------------------------- 

پ ن: هر سال قبل از روز مباهله قصه ی حدیث کساء رو برا بچه ها تعریف می کردم . عشق می کردن وقتی می رسیدم به اون قسمتهایی که حسنین علیهماالسّلام یکی یکی وارد خونه میشدند و وقتی بوی رسول خدا رو استشمام می کردند ، به مادر جانشون می گفتن:به به! چه بوی خوبیبغل!مادر جون! بوی بابا بزرگ میاد ! بابا بزرگ اینجاست؟ و مادر که : بله عزیز دلم ! میوه ی قلبم ! نور چشمم !جدّتون اونجا زیر عباست!
یا وقتی یکی یکی گوشه ی عبای حضرت رسول رو بلند می کردن و اجازه ی حضور تو اون جمع رو می گرفتن! مخصوصا وقتی حضرت امیرالمؤمنین می خواست وارد زیر عبا بشه ، لبخند بزرگی رو صورتشون می نشست و زمانی که حضرت زهراسلام الله علیها گوشه ی عبا رو بالا می برد تا اجازه ی حضور بگیره ، خنده ی بچه ها به آسمون می رفت!
بعد هم میرفتن خونه تا یه نقاشی از قصه ی آل عبا بکشند .
۱ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۱
سپیدار
سلام
بی حرف و بی کلام بفرمایید : 

 پاورپوینت فصل 4 ریاضی اول دبستان :

هر دانلود یک صلوات

 

پ ن:

مردم همه

            تو را به خدا

                           سوگند می دهند

اما برای من

تو آن همیشه ای

                     که خدا را به تو

                                       سوگند می دهم!

قیصر امین پور
 
۱ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۳:۳۵
سپیدار

هر سال اولیایی داشتم که از زمان و نحوه ی تکلیف انجام دادن و یا ساعت خواب بچه هاشون ناراضی بودن. برای رفع این مورد جدولی طراحی کردم که صفحه ی اول دفتر مشق بچه ها می چسبونم.

 

هر دانلود یک صلوات

تو این جدول اولیا باید :

1- علامت بزنند بچه هاشون تکالیفشون رو قبل از غروب آفتاب انجام دادند یا بعد از غروب ؛ و یا ساعت اتمام تکالیف رو بنویسند . (قانون کلاس ما انجام تکالیف خونه زیر نظر خورشید خانومه!)

2- به موقع یا دیر وقت خوابیدن بچه ها رو علامت بزنند .(قبلا ساعت گذاشته بودم - قبل از9 و بعد از 9) ولی دیدم شرایط خانواده ها با هم فرق می کنه و برای بعضی ها - مثلا به علت شغل پدر خانواده - امکان زود خوابیدن و یا حتی تعیین ساعت وجود نداره. بنابراین تصمیم گرفتم تعیین موقع مناسب خواب بچه ها رو به عهده ی خود والدین بگذارم .)

3 - با خط خودشون بنویسند از "دخترم/پسرم راضی هستم" و یا "به علت ... راضی نیستم."

سال گذشته چند نفر از بچه ها خودشون علامت میزدند! برای همین این گزینه رو هم گذاشتم تا اولیا چیزی با خط خودشون بنویسند تا بچه های ناقلا خودشون علامت نزنند!

4 - روز بعد موقع دیدن تکالیف اگه ساعت انجام تکالیف و خواب خوب باشه و اولیا هم راضی باشند و در ضمن تکالیف هم درست انجام گرفته باشه ، تو قسمت "نتیجه" یه ستاره می کشم .

5- برای تعداد مشخصی ستاره ، جایزه ای در نظر می گیرم و هر کس به تعداد مورد نظر ، ستاره بگیره ، جایزه دریافت می کنه.

6 - پارسال من و اولیا کلاسم که از نتیجه ی این کار راضی بودیم . ان شاءالله امسال هم مفید باشه!

بی ربط:

برکه در خواب خوشش عاشق ماه است ولی ...

برکه در خاطره ی ماه ، فقط آینه بود

(محمدحسین نعمتی)             

۲ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۶
سپیدار

تو تقسیم بندی معلمها بر اساس میزان برگه ی پلی کپی که به بچه ها میدن ، شاید من یکی به آخر باشم ! (دلیلش هم شاید این باشه که برگه تصحیح کردن رو دوست ندارم!)

بنابراین تو نت گشتم بلکم نمونه ی مناسب حالم[!] رو پیدا کنم ! (حال : تنبل نرو تو سایه / سایه خودش میایه!) اما یا نبود ، یا نیافتم ، یا بود و رنگی بود ! افسوسو مدرسه و کلاس ما چون بودجه ی اینهمه پرینت / کپی رنگی رو نداره - داشته باشه هم به نظرم این کار لزومی نداره!- در نتیجه نشستم و تمرینهای مورد نظرم رو تو یه پیک هفتگی نوشتم!

از این هفته تصمیم دارم تمرین های هفتگی کلاسم رو که بِهِش میگیم پیک آدینه ، تو وبلاگ بگذارم تا دوستانی که مایل هستند هم استفاده کنند.

این اوّلیش:

پیک آدینه 1

پیک هفتگی کلاس اول 1

هر دانلود یک صلوات

 رمز: 001

پ ن: 

مرا غمت

تو را که

دوره کرده است؟!

مژگان عباسلو

عنوان شعر: کتاب

۳ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۱۸
سپیدار

بگذار دکتر خیال کند

که این آلرژی فصلی است ؛

من که خودم خوب می دانم

نفسم از

نبودن توست که به 

ش م ا ر ه 

افتاده!

شاعر: ؟


۱ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۲:۱۰
سپیدار

درسته فحش دادن کار خوبی نیست ! اصلاً کار بدیه! خیـــــــلی بد!ساکت ولی چه میشه کرد که این فحش ها اگه برا همه فحش باشند برا بعضی ها عین واقعیتند! یه جور لیست مشخصات!!! علاوه بر اینکه به بعضی ها غیر از اینها چیز دیگه ای نمیشه گفت! به همون بعضی ها هم خیلی می چسبه! مخصوصا اگه تو کاغذ کادوی شعر و هنر پیچیده باشه!  و عجیب اینکه کلمه ی "فحش " درباره ی همین بعضی ها اصلا و ابدا با "ناسزا" مترادف نیست که بسی "سزا" هم هست! اینا رو گفتم که بگم "رضا احسان پور" تو این شعر طنز "آل سعود" لعنت الله علیهم اجمعین! رو - که نمیدونم چرا خیلی ها "آل صعود" می نویسند؟ - قشنگ معرفی کرده!

****************

یک مشت زبان نفهم و جانی
دیوانه و عقده‌ای... روانی

اندازه‌ی فهم، قدر ارزن
مصداق دقیق لفظ کودن

ظاهر که نگو! شبیه عنتر!
باطن که خدا به دور، بدتر!

از هر چه که سافل است، اسفل
ترکیب سه نقطه‌اند و انگل

هرگز نرسد به پای ایشان
در فتنه‌گری و مکر، شیطان

یا گرم چریدنند و مست‌اند
یا اینکه به فکر "چیز" هستند!

آل شکم‌اند و آل تنبان
رحمت به شعور و فهم حیوان

احمق‌تر از آنکه وصف گردند
با عقل، همیشه در نبردند

گور پدر سعود و آلش
بشمار که می‌رسد زوالش

{رضا احسان‌پور}

خود احسان پور هم شعرش رو قشنگ خونده!(+)

پ ن1: مصرع عنوان  از محمد جواد شرافت

پ ن2: می خواستم چندتا عکس از این قوم بگذارم ولی دیدم خیلی چندشند و ممکنه حالتون و حالمون بد بشه!

۱ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۴۵
سپیدار

http://news.mohammadmovie.com/wp-content/uploads/2015/08/01.jpg

امروز(دیروز؟! ) بالاخره بخت یار شد ، کائنات با هم مچ شدند و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست در دست هم دادند به مهر ، تا من هم برم و فیلم تحسین شده ی "محمد رسول الله" مجید مجیدی رو ببینم .

البته چون سینمای نزدیک خونه مون صداش چیزی در حد فاجعه است ، مثل دفعه های -انگشت شمار -گذشته رفتیم سینما مرکزی . آخه صداش با کیفیت دالبیه و لذت فیلم دیدن با این صدا ، دو چندان!بغل

فیلم از شعب ابیطالب و روایت حضرت ابوطالب شروع و از جایی که ابوطالب با شنیدن صدای قرآن خواندنِ (به نظرم) پیامبر -که سوره ی فیل رو تلاوت می کنند - یاد خاطرات زمان تولد پیامبر می افته ،  به سال عام الفیل و داستان ابرهه و میلاد پیامبر و نوجوونی حضرت وارد میشه.

 فیلم خیلی بهتر از اونی بود که فکر می کردم .(می ترسیدم شبیه فیلمهایی چون "یوسف پیامبر" باشه که اصلا ازش خوشم نمیاد ! ) ؛ فیلم قابل دفاع و قابل احترامی بود . یه فیلم لطیف و نرم ! با دکور و صحنه و کلا تصاویر چشم نواز !  یه سر و گردن که هیچ ! یه قد [!] از فیلمای دیگه سینمای ناامیدکننده ی ایرانی ، بلندتر و بالاتر! 

اولین چیزی که وقتی از سینما اومدم بیرون یادم مونده بود موسیقی عــــــــــــــــــــــــــــالی و جلوه های ویژه ی  قشنگش بود.(بععععله! اولین و دومین! )

صحنه های حمله ی ابابیل به سپاه فیل ، صحنه های یثرب وقتی پیامبر و مادرشون اونجا بودن و از همه بیشتر صحنه های مواجهه ی پیامبر با دریای طوفانی ، برام جالب و هیجان انگیز بود!

بازی بازیگرها هم قشنگ بود و تو ذوق نمی زد . مخصوصا داریوش فرهنگ(ابوسفیان)، مینا ساداتی(آمنه)، ساره بیات(حلیمه) و علیرضا شجاع نوری(عبدالمطلب)و ... بقیه دیگه!

 ولی از شما چه پنهان از اول تا آخر فیلم با صدای ابوطالب(مهدی پاکدل) و صدای حضرت رسول مشکل داشتم . مخصوصاً با شنیدن صدای ابوطالب که بازی مهدی پاکدل رو دیگه نمیدیدم!افسوس

 پ ن1: چند جا می طلبید که جماعت یه صلوات دلچسب بفرستن (مثلا تو مراسم نامگذاری پیامبر ، اونجا که عبدالمطلب بچه رو رو دست بلند می کنه و اسمش رو بلند میگه ! ) اما هیچ کس شروع نکرد !... اگه داداشم بود احتمال میدم اینکار رو می کرد ! و من کلی کیف می کردم! ... حیف!

پ ن2: ای بابا! فکر می کردم نسل کسانی که وسط فیلم پاکت چیپسشون رو با سر و صدا باز می کنن و خرچ و خرچ چیپس میل می کنن ، منقرض شده ! ولی زهی خیال باطل ! 

۲ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۷
سپیدار

عیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدتون مبااااااااااااااااااااااااارک

  الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

از عشق چاره نیست وصال تو نوبتی‌ست
مُردن برای عشق ِتو حکم حکومتی ست

آتش در آب می‌نگرم این چه حکمتی‌ست
رخسار آتشین تو از بس که غیرتی ست

آیینه آب می‌کند آیینه‌دار را*

http://birjand.ac.ir/farhangi/images/stories/moavnat/emamalirace.jpg

افتاد تشت ما ز سر بام بر حیاط
من غیر دل نمانده برایم در این بساط

آسی بکش که باز ببازم قمار را*

----------------------------------------------------------------------------

* بخشی از مدیحه ی بسیار طولانی آقای محمد سهرابی در مدح حضرت امیر علیه السّلام

اگه حال و حوصله و ذوق داشتین این مخمس شیرین رو تو ادامه ی مطلب بخونید.

۰ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۲۱:۰۱
سپیدار
سلااااااااااااام

یه هفته هم از مهر گذشت! ان شاءالله که سال تحصیلی جدید رو خوب شروع کرده باشین

 پاورپوینت فصل 3 ریاضی اول دبستان :

هر دانلود یک صلوات

صلواتها هدیه به روح قربانیان مظلوم کربلای منا

 

پیشواز :

اگر چه وصله داشته لباس های ساده اش

نشسته جبرئیل هم در ابتدای جاده اش

خوشا به حال آن کسی که هست مست باده اش

تمام خانواده ام ، فدای خانواده اش

خدا از اهل بیت او عزیزتر نداشته

بخشی از مسمط احمد علوی

در مدح امیرالمؤمنین علیه السّلام

۱ ۰۹ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۰
سپیدار
۰۸ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۵
سپیدار