سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

دُن آرام (4) رسم الخط

جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۱ ب.ظ

با همه ی خوبی ترجمه ی احمد شاملو از دُن آرام میخاییل شولوخوف و با وجود توضیحی که شاملو اول کتاب درباره ی رسم الخط خاص کتاب داده ، من خیلی جاها رسم الخطش رو نپسندیدم . مثلاً:

زمبور- امباری - بجمبد - جُمب و جوش - جَمب - شمبه - گمبد و ...

پیره مرد - پدره - پیره زن و ...

کومک - نلبکی- دُمب اش - مُرواری(به جای مروارید) - اُق (به جای عُق)- هیچچی - وال لا - یال لا - سه گره اش را به هم کشید (سِگِرمه؟)- خانه های اهل بوق(ما میگیم عهد بوق) -هفصنار (هفتصنار)- بریز چایی خورد (ما میگیم یه ریزو ...

تاعون - سوقات - قوتی - افلاتون - شست و نه (به جای شصت و نه) - و ... و جالبه که "جنگولک بازی" رو به شکل (جنغولک بازی) پذیرفته  و "غِل دادن" رو به جای"قِل دادن" !پشت مشت - مایه تیله - درز و دورز - قاراشمیش - گوشه موشه و ...

و کلمات زیادی که تا حالا ندیده و نشنیده بودم و معنی شون رو نمی دونستم . مثل:

تنگ غلاغ پر (یه چیزی مثل نزدیک غروب مثلاً)، یه

 پِرزْنِه نمک - هُردودکشان به طرفش خیز برداشت  - روی پله ی اول لُکه رفت و پای لَنگش ضرب دید .- با اِلم و اشاره نظر زن اش را پرسید - پای مأوف اش را تکان می داد - چلغوزِ مرغ - سُقت و لُقت و سالم و سرحال - تفسیده - قدم یورغه - زغره - کُمبه - هم سن و هم تاچه - کُهِّه - سنده - غازکلنگ - آلکسه ی چلاقه که چشم و قسمت چپ صورت اش جیشتان جیشتان می کرد - زاری و زرمه کردن - واسه ایز گم کردن سری به آشپزخانه می زد - رندیدن - چکولیدن - تخل پخل - اسب سوغان - سُمب و سو (یعنی جست و جو) - رنگ الخ پلخی(الکی)- دار و ندارش غَرَما می شد - چلزه - ورچلزیده - گاب (به جای گاو)

البته تو همه ی داستان جایی که به گاوهایی که تو مزرعه استفاده میشه به جای کلمه ی "گاو" از کلمه ی "ورزا" استفاده کرده.

چند تا کلمه همه دیدم که فقط یا بیشتر تو زبان تُرکی شنیده بودم مثل:

قمچی - چمچه - تپوک - غلبیل(= غربیل) - چلیک - لاپ  و ...

*****

یه نکته ی جالب این کتاب یا بهتره بگم زبان روسی خلاصه کردن و یا محبت آمیز صدا کردن اسامی هست .به طور مثال:

گریگوری به شکل های گریشکا ، گریشا و گریشنکا تلفظ میشه.

ایلیا = ایلی یوشا - ایلی یوشن کا (که تلفظ شون از اسم اصلی سخت تره!)

داریا = داشکا

دیمیتری = میتکا - میتری

یودوکه یا = دونیاشکا - دونکا

آکسینیا = آکسیوشا - کسیوشا

پراخور= پروشکا - پروشن کا

میخاییل = میشکا - میشاتکا

مثل ما که اسم ها رو تغییر میدیم موقع صدا کردن!

۹۵/۰۵/۰۸
سپیدار

دُن آرام

نظرات (۱)

آخ که بخشی از لذت داستااان برمی گشت به این صدا زدنااشون !

داشکا ، میشاتکا ، گریشکا ، من که میخوندمشون ذوق میکردم ^__^
پاسخ:
آره صدا کردنشون با مزه است ! و گاهی اسمی که به اصطلاح کوتاه و محبت آمیز شده طولانی تر و سخت تر از اسم اصلیه! 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی