سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرنگیس» ثبت شده است

فرنگیس

داستان فرنگیس ، داستان زندگی خانم فرنگیس حیدرپور که توسط انتشارات "سوره مهر" چاپ شده .

بانویی کُرد که طرح و تندیسش تو میدان مقاومت گیلانغرب و پارک شیرین کرمانشاه نصب شده.  بانویی که اسمش با ماجرای کشتن یه متجاوز عراقی با تبر و اسیر کردن یکی دیگه شون ،گره خورده و معروفه!

کتاب شروع فوق العاده ای داره؛ جایی که پدر ، علی رغم میل مادر ، فرنگیس ده ساله رو از جمع دوستان همبازیش جدا می کنه و از روستای آوه زین ، میبره کردستان عراق تا اونجا ازدواج کنه تا به ظن پدر، خوشبخت و از سختی کار زیاد راحت بشه !

*****

تو بیشتر کتابهایی که درباره ی جنگ و دفاع مقدس خوندم ، وقایع بیشتر مربوط به مناطق عملیاتی جنوب و فضا بیشتر مردونه و ماجراها به نوعی تخصصی و مربوط به میدان نبرد بود! راویان هم معمولا مردانی بودند که از جاهای مختلف کشور رفته بودن برای دفاع و غیر از علقه و علاقه شون به ایران و انقلاب ، وابستگی و دلبستگی عینی و ظاهری به شهرها و روستاهایی که توش می جنگیدند ، نداشتند ؛ ولی تو این کتاب ، جنگ رو تو بستر یه روستای کُردنشین مرزی و از نگاه یه زن می بینیم ! زنی فوق العاده قوی و محکم ،که حتی تو زمان سختی و مصیبت ، زمان در به دری و آوارگی ، وقت گریه و استیصال هم از موضع قدرت پایین نمیاد! با همه وابستگی هاش به  آدم ها ، کوه و در و دشت ، در و دیوار روستاش و حتی گاو و گوساله اش .

از شهادت و مجروح شدن خواهر و برادراش با مین های به جا مونده از زمان اشغال روستاشون ، تا آوارگی و عقب نشینی روستا به روستا ! تا برگشت به روستای ویران شده ! تو همه جا فرنگیس ، ایستاده است و سربلند ! از روزهای بچگی تا شروع جنگ ، طی تموم 8 سال، تا عملیاد مرصاد و بازگشت به خونه اش تو دره سفید ، چیزی که بیشتر از هر چیزی به چشم میاد ، عاطفه ، ایستادگی و مظلومیت فرنگیس ، خانواده و همشهری هاشِ!

و آزار دهنده ترین جای کتاب برای من، سختی ها و مشکلاتی ِکه هنوز هم فرنگیس و خونواده اش دارن باهاش دست و پنجه نرم می کنن!

و یکی از قشنگی های کتاب ، به نظرم رابطه ی عاطفی بین فرنگیس و پدرشه که خیلی به دل میشینه ! و غیرت فرنگیس تو 7-8 سالگی برای کمک به امرار معاش خانواده اش!

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۰
سپیدار