سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در کمین گل سرخ» ثبت شده است

بدترین نوع کتاب خوندن برای من همین جویده جویده خوندنِ ! جویده جویده خوندن هم یعنی مطالعه ی فرسایشی! یعنی به هر دلیلی کتابی رو بدون تمرکز و در طولانی مدت (مثلاً)می خونم! ولی در اصل اینطوری دارم به نوعی کتاب رو نابود می کنم !

وقتی فاصله می افته بین وقتهایی که برا مطالعه ی یه کتاب میذارم ، جزئیات بخش هایی که خوندم رو تقریبا فراموش می کنم و اینطوری سرِ کلافِ قصه هم از دستم در میره !

مثلا همین کتاب "در کمین گل سرخ" که درباره ی شهید صیاد شیرازیِ! الان دقیقا یک ماهه دستمه هنوز نصف هم نشده ! 160 صفحه برا 30 روز ، یعنی روزی حدود 5 صفحه !!!

هنوز برام درس عبرت نشده که وقتی تمرکز ندارم کتاب نخونم (یا حداقل کتاب خوب نخونم!) ! مخصوصا الان که دو هفته بیشتر به پایان این سال تحصیلی نمونده و ذهنم بیشتر از قبل درگیر و مشغوله !(این دو سه هفته هم تموم بشه حداقل یه بار از رو دوشم برداشته میشه!)

*****

پ ن1: هر کس بعد از چند سال کتاب خوندن و مطالعه ، روش شخصی و خاص خودش رو کشف می کنه !این روش احتمالا همون روش درس خوندنش هم باشه !(در مورد من که همینه!) مثلا من هر کتاب و مطلبی رو باید یک بار با دقت و کامل از اول تا آخرش بخونم تا شاکله و استخوان بندی کلی اون مطلب تو ذهنم ساخته بشه . حین خوندن هم علاوه بر اینکه زیر قسمتهای مهم و جالبش خط می کشم ، حاشیه نویسی هم می کنم ! (همون که قبلا گفتم : در جا باید نظرم رو درباره ی مطلب خاصی کنارش بنویسم ، از نویسنده تشکر کنم یا بزنم نظریه ای که مدتها روش فکر کرده و قلم زده ، با خاک یکسان کنم != کتاب خودمه ، می تونم ! )

بعد که فهمیدم منظور نویسنده چیه و قضیه چیه، یکبار دیگه کتاب رو تند خوانی و مرور می کنم با تاکید و تمرکز بر روی قسمتهایی که به نوعی علامتگذاری شده ! اینطوری نازک کاریِ اون اسکلت بندیِ دورِ اولِ خوندن هم تکمیل میشه !

اما سر این کتاب نتونستم به روش خودم پیش برم و کتاب به این قشنگی داره هدر میره !ناراحت

پ ن2: چند تا شهید هستن که همینطوری و دلی و حتی بدون شناخت نسبی دوستشون دارم ! یکیش دیالمه(که ماجرایی داشتم سر خریدن کتاب "آقا وحید"ش ،یکیش حسین خرازی! و ... یکیش هم همین صیاد ! و حالا حیفم میاد که کتابش رو دارم اینطوری هدرخون [!]می خونم ! ... نمیدونم شاید رهاش کنم و بعدا سر فرصت از اول بخونم ...

پ ن3: تصمیم دارم نمایشگاه کتاب رو اواسط و اواخر هفته ی بعد برم! تجربه میگه بعضی از کتابها به روزهای اول نمایشگاه نمیرسن! و مهمتر اینکه چون جای نمایشگاه امسال جدیده ، روزهای اول احتمالا خیلی مشکل داره!

پ ن4: اگه کتابِ خوبی رو سراغ دارین لطفاً بهم بگین .

بد عادت شدم! آخه خیلی از کتابهایی که پارسال دوستان پیشنهاد دادن و خریدم عــــــــــــــــــــــــــــــــالی بودن!

****************

بیت کاملا بی ربط از فاضل نظری و صرفاً چون اسم "صیاد" توش اومده:

آهو نگران است ، بزن تیر خطا را

صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟

۱ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۵۵
سپیدار