سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشن الفبا» ثبت شده است

امروز جشن الفبا داشتیم ...

به نظرم جشن الفبا داره از اهداف اولیه اش دور میشه . هزینه های زیاد و برنامه های تهی از محتوای بیشتر این جشنها متاسفانه جشن الفبا رو که میتونست یه جشن شاد و کودکانه و در شأن و مناسب بچه های کلاس اولی و محیط مدرسه باشه، داره به یه جشن پر هزینه و غیر فرهنگی و در تضاد با اسم و هدفش تبدیل میکنه!

فکر می کنید زیبایی دختر بچه های 7-8 ساله به همون چهره ی معصوم و طبیعی و لباسهای دخترانه است یا به آرایش و پوششی که اونها رو شبیه خانم های بزرگسال میکنه؟

فکر می کنید یه جشن کوچیک با چند تا برنامه و مسابقه ی شاد و کودکانه در محیط کلاس (همون کلاسی که یک سال بچه توش درس خونده و دیدن فیلم جشن در سالهای بعد میتونه براش تداعی کننده ی خاطراتش از این کلاس باشه ) با همون 30-40 دانش آموز کلاس بهتره یا بردن 100-200 دانش آموز به یه تالار پذیرایی و دادن ناهار و اجرای چند تا موسیقی شیش و هشتی و در نهایت حضور چند ثانیه ای هر دانش آموز در فیلم جشن !!! 

بیشتر جشن هایی که میبینم و میشنوم گرفته میشه وضع مناسبی ندارند . البته جشن مدرسه ی ما تو تالار نبود ولی هزینه های جشن برای این جشن و این منطقه که مردم وضع اقتصادی خوبی ندارن  زیاد بود و کادویی که به بچه داده شد مناسب این جشن و بچه ها نبود !

◇◇◇

http://www.jamshidjam.ir/Repositary/RadEditor/SentImages/IMG_8063.JPG

پ ن1: امسال یه کلاه تزئینی به قیمت 15 هزار تومان به بچه ها کادو دادند!!!! در صورتیکه پارسال تو مدرسه ای که وضع اقتصادی خانواده هاش بهتر بود ، چند جلد کتاب قصه ی کودکانه به قیمت 5هزار تومن برای بچه ها خریده بودم ! 

امسال هم برای بچه های کلاس خودم کتاب خریدم ولی چون کلاسهای دیگه کتاب نخریده بودن و برای جلوگیری از اعتراض بقیه ی کلاسها برای کادوی اضافی کلاس ما ، نگهشون داشتم روز کارنامه یا آخرین روز مدرسه بهشون بدم .(برنامه ریزی برای جشن و هزینه هاش با مدرسه بود و معلمها تو محل هزینه های جشن دخالتی نداشتن )

اگه تو جشن الفبا به بچه ها کتاب هدیه ندیم ، اگه مدرسه و معلم ، کتاب به بچه ها هدیه ندن ، پس کی و کجا و در چه مناسبتی مناسب تر از جشن الفبا بچه ها میخوان یاد بگیرن که باید کتاب بخونن و کتاب رو دوست داشته باشن . کی میخوان یاد بگیرن که کتاب هدیه ی مناسبیه ! ... 

پ ن2: به نظرم این آموزش و پرورش فشل و رها ، خودش داره به آرومی از اهداف و فلسفه ی وجودیش دور میشه ، سند 2030 فقط این روند رو تند می کنه . خییییییلی تند !

۱ ۲۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۵۰
سپیدار

امروز جشن الفبا داشتیم . طبق هماهنگی قبلی بچه ها با لباس فرم مدرسه بودن. تصمیم بر این بود که هر 4 تا کلاس تو نمازخونه ی مدرسه برنامه ی گروه نمایشی که از قبل دعوت شده بودن رو تماشا کنند و بعد برا پذیرایی و گرفتن لوح و جوایز و باقی برنامه ها به کلاسهای خودشون برن.(واااااای خدا! چقدر جنگیدم تا جشن الفبا رو تو مدرسه و کلاس بگیریم، نه تو تالار! )

بعد از تماشای نمایش ، از بچه ها خواستم مقنعه هاشون رو دربیارن و تو کیفهاشون بگذارن. (آخه کلاسهامون خییییییییییییلی گرم هستن و به خاطر بدی پنجره ها - که از اول تا آخر سال تحصیلی بهونه ای بود تا با اشاره بهشون به بچه ها بگم : مهم نیست در آینده چه شغلی داشته باشین اما تو رو خدا ! در آینده هر کاره ای میشین ،وظیفه تون رو درست انجام بدین و مردم رو اذیت نکنین ! - امکان باز کردن پنجره ها رو هم نداشتیم !)

همینطور که بچه ها به صف از حیاط داشتن میرفتن تو کلاس ، معاون پرورشی مدرسه جلومون سبز شد که: در آوردن مقنعه رو با مدیر هماهنگ کردین؟

هاج و واج موندم که ما فقط مقنعه درآوردیم! مثل خیییییلی از مدرسه ها که بچه ها آرایشگاه نرفته و لباس مجلسی نپوشیدن ! که فرمودن: زیر سقف مدرسه باید لباس فرم بپوشن !

و رفتن تا از مدیر - که به خاطر شرکت تو جلسه ای در مدرسه نبود - کسب تکلیف کنند .

بچه ها رو بردم تو کلاس و ازشون خواستم مقنعه هاشون رو سر کنن!

چند دقیقه بعد ، در کلاس باز شد و جناب معاون کلانتر (که اصلا هم پشت اون ستاره ی حلبی ، قلبی از طلا نداره!!! )با تندی سرش رو آورد تو کلاس و وقتی دید بچه ها مقنعه سرشونه ، با لحن تندی تشکر کرد و رفت !

اما رفتارش با همکارم بدتر بود ! وقتی وارد کلاس شده و بچه ها رو بدون مقنعه دیده ، درست وقتی بچه ها داشتن تک تک شعر الفباشون رو میخوندن ، با داد و فریاد گفته که فیلمبرداری نکنید و اول مقنعه و ....!

*****

پ ن:

1- از این دلم میسوزه که این خانم به اصطلاع معاون پرورشی خودش خیلی حجاب درست و حسابی نداره ! نه تو مدرسه و نه تو بیرون! حتی شکر خدا ! چادری هم نیست !

2: تو این مدرسه ای که اصرار دارن زیر سقفش باید لباس فرم پوشیده بشه ؛ همکارا با هر لباسی تشریف میارن ، مانتوی کوتاه و تنگ و آستین کوتاه که هییییییچ! حتی تونیک و سارافون ! خود همین خانم معاون پرورشی هفته ی پیش به جای مانتو یه تونیک زرد خردلی کوتاه تو مدرسه پوشیده بود ! چرا راه دور بریم ، همین من به ندرت مقنعه سر می کنم ! گاهی هم با سارافون میرم مدرسه و امروز هم شال ، مانتوی تقریبا کوتاه و طرح دار و شلوار جین پوشیده بودم !!!(هر سه غیر قانونی ظاهراً) ولی هیچ کس هیچ ایرادی نگرفت !

3: جالب اینکه اصلا یکی از کلاس ها قرار بود امروز با لباس به اصطلاح مهمونی بیان و به خاطر هماهنگی 4 تا کلاس ، لباس فرم پوشیده بودن.

و جالبتر اینکه دو سه سال پیش تو همین مدرسه و تو همین نمازخونه و تو همین کلاس ، بچه ها برا جشن الفبا لباس فرم نپوشیده بودن ! و هیچ آسمونی هم به زمین نیومد و بالعکس! )

4: من نمیدونم تو اون مدارسی که برنامه ریزی شده تا بچه ها (حتی دخترهای دبیرستانی! ) از نظر پوشش راحت و آزاد باشن ، مدارسشون سقف نداره؟ آیا بین بچه های 7-8 ساله با 15-16 ساله هیچ فرقی نیست؟ 

5: با این کارهاشون ، رشته های ما رو پنبه می کنن!

طی سال سعی کردیم حریم ها و حدودها رو برا بچه ها جا بندازیم تا بچه ها ببینن و بدونن که لازم نیست و نباید همه جا و پیش همه یه جور لباس بپوشن و لزوما هر کی حجاب داره ، خشک و بی منطق نیست ! و مهمتر اینکه تمام تلاشمون رو کردیم بچه ها نسبت به دین و مخصوصا حجاب بدبین نشن. سعی کردیم ریاکار نباشیم و ریاکار بارشون نیاریم . خواستیم وقتی بچه ها بیرون از جو مدرسه و کلاس ما رو می بینن ، دچار تناقض نشن ! اما ...

به قول سعدی بزرگ:

گر تو قرآن بدین نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۱ ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۳
سپیدار