سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

یک لحظه من غافل شدم ، صد سال راهم دور شد ...

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۵ ق.ظ

دیروز گذری یه گزارش خبری تو تلویزیون دیدم که فکرم رو مشغول کرد . با این مضمون :

تو شبکه های مجازی یه کانالی بود که ادعا داشت سؤالات امتحان نهایی رو میفروشه ، گزارشگر صد تومن به حساب یارو میریزه تا سوالهای یکی از درسها رو بگیره ولی تا صبح روز امتحان مذکور هم از سؤال خبری نمیشه ! و اینکه گویا پلیس فتا اونا رو گرفته و پول مال باخته ها رو قراره بهشون برمی گردونن!!!!

کجای این خبر فکرم رو مشغول کرده؟... اونجاش که میگه پول مالباختگان رو بهشون برمی گردونند؟

برای چی؟!!!!!!!

یعنی اونهایی که میخواستن سؤال ها رو بخرند هیچ جرمی مرتکب نشده بودن؟ در حقشون ظلم و اجحاف شده؟ مال باخته اند؟ دزد بهشون زده ؟ ... 

فوقش دزد به دزد زده ! هر دو میخواستن چیزی رو به دست بیارن که حقی نسبت بهش نداشتن با این تفاوت که یکیشون موفق شده و اون یکی فعلا نتونسته. 

اتفاقا جرم اینهایی که میخواستن سؤالها رو بخرند و بدون تلاش، آزمونی رو با موفقیت پاس کنند سنگین تره ! حق الناس بیشتری به گردنشونه.

"تقلب" کم جرمیه؟! 

اگه به من بود ، نقره داغشون میکردم !!!

چرا؟ زیرا...

یکی از استادان دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مطلبی بر سر در ورودی دانشکده نصب کرده بود با این عنوان :
برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست .
فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد...!

مریض به دست پزشکی که بتواند تقلب کند خواهد مُرد ...!

خانه ها بدست مهندسی که موفق به تقلب شده ویران خواهند شد...!

منابع مالی را بدست حسابداری که موفق به تقلب شده از دست خواهیم داد...!

و انسانیت بدست عالم دینی که موفق به تقلب شده می میرد ...!

و عدالت بدست قاضی که موفق به تقلب شده ضایع می شود ...!

و جهل در کله فرزندانمان که موفق به تقلب شده فرو می رود ...!

سقوط آموزش = سقوط ملت
***
اینکه چقدر داستان واقعیت داره و آیا واقعا استادی همچین کاری کرده بود یا نه و اینکه داستان رو اولین بار کی تعریف کرده چندان ، مهم نیست . هر چیه به نظرم درسته
متأسفانه کار به جایی رسیده که خیلی ها از تقلب هاشون با افتخار یاد می کنند . فکر کن کسی تو جمعی با افتخار داستان دزدی و جنایت و خیانتش رو با آب و تاب و بدون ذره ای شرم تعریف کنه !
***
پ ن۱: یکی دستش میرسه پول خرد می دزده ، اون یکی دستش به چند هزار میلیارد میره . یکی دزد چند نمره و چند تست و چند درس میشه و یکی دزد مدرک دکترا! یکی زمین می دزده یکی زمان ، یکی دزد اعتماد مردمه ، یکی دیگه دزد ایمانشون ، یکی دزد حال و یکی دزد آینده است و ... اینها فرق چندانی با هم ندارند . مهم توان و قابلیت انجام یه کاره . (بعضی ها هم به درجه ی استادی و استاد بزرگی میرسند و همه رو با هم می دزدند و میشند دزد بیت المال و دزد اعتماد و ایمان و دنیا و آخرت مردم!)
اونی که الان چندهزار از مردم کلاهبرداری می کنه اگه دستش برسه چند هزار میلیاردش میکنه ! یکی مثل سوال فروش کذایی میتونه الان صدهزار تومن بدزده و یکی هم مثل اونی که میخواسته سوال بخره ، داره برنامه ریزی می کنه دستش رو برسونه به صندوقهایی با اعداد و ارقام نجومی . خدایی کدوم دزدترند؟ 
پ ن۲: ما آدم های عصر حجریِ اُمُّلِ عقب مونده ی خشکه مقدس هم به چه چیزهایی فکر می کنیم تو قرن 21 ، قرن آدمهای زرنگ !!!!!
خدایا پلک به هم زدنی روت رو از ما برنگردون که ما جنبه اش رو نداریم ...

...

و فرمود:

سخت ترین گناهان گناهی ست که گناهکار آن را ناچیز و آسان شمرد ...

بعدا نوشت: می گفت قرآن به کسی که مثلا قالی میدزده میگه ظالم 

و به کسی که فکر رو میدزده : اظلم (ظالم ترین)

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی