یک لحظه من غافل شدم ، صد سال راهم دور شد ...
دیروز گذری یه گزارش خبری تو تلویزیون دیدم که فکرم رو مشغول کرد . با این مضمون :
♦♦♦
تو شبکه های مجازی یه کانالی بود که ادعا داشت سؤالات امتحان نهایی رو میفروشه ، گزارشگر صد تومن به حساب یارو میریزه تا سوالهای یکی از درسها رو بگیره ولی تا صبح روز امتحان مذکور هم از سؤال خبری نمیشه ! و اینکه گویا پلیس فتا اونا رو گرفته و پول مال باخته ها رو قراره بهشون برمی گردونن!!!!
♦♦♦
کجای این خبر فکرم رو مشغول کرده؟... اونجاش که میگه پول مالباختگان رو بهشون برمی گردونند؟
برای چی؟!!!!!!!
یعنی اونهایی که میخواستن سؤال ها رو بخرند هیچ جرمی مرتکب نشده بودن؟ در حقشون ظلم و اجحاف شده؟ مال باخته اند؟ دزد بهشون زده ؟ ...
فوقش دزد به دزد زده ! هر دو میخواستن چیزی رو به دست بیارن که حقی نسبت بهش نداشتن با این تفاوت که یکیشون موفق شده و اون یکی فعلا نتونسته.
اتفاقا جرم اینهایی که میخواستن سؤالها رو بخرند و بدون تلاش، آزمونی رو با موفقیت پاس کنند سنگین تره ! حق الناس بیشتری به گردنشونه.
"تقلب" کم جرمیه؟!
اگه به من بود ، نقره داغشون میکردم !!!
چرا؟ زیرا...
یکی از استادان دانشگاهی در آفریقای جنوبی برای دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد مطلبی بر سر در ورودی دانشکده نصب کرده بود با این عنوان :
برای نابودی یک ملت نیازی به بمب هسته ای یا موشکهای دور برد نیست .
فقط کافیست سطح و کیفیت آموزش را پایین آورد و اجازه تقلب را به دانش آموزان داد...!
...
و فرمود:
سخت ترین گناهان گناهی ست که گناهکار آن را ناچیز و آسان شمرد ...
بعدا نوشت: می گفت قرآن به کسی که مثلا قالی میدزده میگه ظالم
و به کسی که فکر رو میدزده : اظلم (ظالم ترین)