سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر ...

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۵ ق.ظ

دیدی بعضی موقع ها دلت یه چیز خاص می خواد و هیچی هم جز خود اون چیز خاص ، نمی تونه حالت رو خوب کنه ؟! خودِ خودِ خودش رو می خواهی؛ نه مشابهش رو! حالا خیلی فرق نمی کنه اون چیز خاص ، چی باشه. مثلاً آب می خواهی . فقطِ فقط آب ! هر چی نوشابه و آب میوه و نوشیدنی دیگه بخوری باز هم عطشِ آب رو داری!

******

آخر شب بود . دلم هوای یه شعر ، یه صدا ، یه تصنیف خاص رو کرده بود . خیلی کم پیش میاد ، دلم برای شعر یا موسیقی ای تنگ بشه. ولی حالا شده بود!

هر چند یه زمانی ، هر کاری که انجام می دادم ، تقریباً هر کاری! حتی موقع خوابیدن، باید دِلِی دِلِیِ یه ساز  یا حنجره ای تو گوشم بود. مخصوصاً زمان نقاشی (اون زمان که رابطه ام با آبرنگ و گواش بهتر بود و تا نصفه های شب می نشستم به تذهیب و نگارگری و مخصوصاً گل و مرغ!) و بعضی وقتها فقط یه آهنگ رو انتخاب می کردم و میگذاشتم رو تکرار و شاید 10 -15 بار اونو گوش می کردم! یعنی ممکن بود توی یه زمان 3-4 ساعته فقطِ فقط یه تصنیف رو گوش کنم!!!! تازه ، اگه دستم بند نبود ، همین بلا ممکن بود سر یه مصرع یا بیت هم بیاد!!!!! طوری که خود خواننده خسته میشد از این همه تکرار ؛ ولی من ، نه!

آره ، داشتم می گفتم (می نوشتم!) دیشب دلم یه آهنگ خاص می خواست .

تصنیف "اسیر" با شعری از سعدی و صدای محمد معتمدی!

گوشی و لپ تاپ رو زیر و رو کردم ... ولی نبود که نبود!(چند وقت پیش مجبور به فرمت گوشی شده و متأسفانه تو لپ تاپ هم نریخته بودم!= این هم نتیجه ی اعتماد به تکنولوژی!) تو وبلاگ قبلیم ، هم شعر و هم لینک دانلودش رو گذاشته بودم ؛ ولی چه فایده که جناب بلاگفا همه رو به باد داده بود!

یادم افتاد دوستی به اینترنت می گفت : " آیت الله اینترنت" ! خوشحال شدم ، گفتم دیگه جایی که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش به وفور ریخته ، "اسیر"ِ ما ، مگه میشه نباشه!

با خوشحالی سرچ کردم ؛ همون لینک اول رو که دیدم پَر در آوردم!

کلیک← به علت خراب بودن فایل ، این ویدئو قابل پخش نیست.

لینک بعدی ؛ کلیک←به علت خراب بودن فایل، این ویدئو قابل پخش نیست.

با شکل ها و مدلهای مختلف از اینترنت خواهش کردم این "اسیر"ِ ما رو آزاد کنه!

جستجوی جدید با کلید واژه ی جدید ، لینک ، کلیک ، به علت خراب بودن ... !

آخه چرا ؟ چرا همه از رو هم کُپ زدن؟ چرا کس دیگه ای این آهنگ رو آپلود نکرده؟!! مگه داریم؟ مگه میشه؟!

باورم نمیشد! گریه هم داشتیم و هم شده بود!!!

گفتم اشکال نداره ، صدای معتمدی هم نبود ، نبود . فقط یکی اینشعر رو خونده باشه !

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااا! ببین کار آدم به کجا میکشه! ... هیچی دیگه ، اینم نبود!گریه 

ای تو روحت اینترنت!(ببخشید! من اینقدر بی ادب نیستم ؛ ولی دیگه تو حال خودم نبودم! درکم کنید لطفاً... کردین؟ ... ممنون از درکِ بالاتون!)

تا یادم نرفته بگم ، این اینترنتِ پرادعایِ همه چیز دان بی ادب که دستش برا پیدا کردن یه آهنگ برا من کوتاه بود ، جواب ناسزای ما رو که خیلی هم سزاوارش بود ، این طوری داد : تو روح خودت! با این خواسته ات!!!!!

با امید اینکه شما ، اگه قراره اون چیز خاص رو پیدا نکنین ، ان شاءالله هیچ وقت اینطوری دلتنگش نشین! شعر این اسیرِ مفقودالاثر رو بخونید:

 ما در این شهر غریبیم و در این مُلک فقیر           به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر               

من نظر باز گرفتن نتوانم همه عمر            از من ای خسرو خوبان تو نظر باز مگیر

 گر چه در خیل تو بسیار بِه از ما باشد           ما تو را در همه عالَم نشناسیم نظیر       

        در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی          باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر             

    گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست          رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ ضمیر        

عجب از عقل* کسانی که مرا پند دهند           برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر       

***** 

من فقط ابیاتی رو که تو اون تصنیف خونده میشد ، نوشتم نه همه اش رو! اگه کامل این غزل رو می خواهید :  غزل 309 از مجموعه غزلیات سعدی بزرگ!

* و مطمئنم جناب معتمدی اینجا میخوند : " عجب از جهل کسانی که مرا پند دهند"

بعدا نوشت : بسیار ، بسیار ، بسیار سپاسگزارم از جناب صنوبری بزرگوار که این تصنیف رو برامون آپلود کردن! 

۹۴/۰۴/۱۰
سپیدار

نظرات (۱)

۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۶ حسن صنوبری
عذرمی‎خواهم، بنده این پست را تازه دیدم.
این‎هم آهنگِ درخواستی:

اسیر

پاسخ:
باورم نمیشه!!!!!!!!!
ممنونم ، متشکرم ، سپاسگزارم .....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی