سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

گنجشک

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ب.ظ

 گنجشک ها همیشه برام جالب بودن! صبح ها که تو خلوت کوچه و خیابونا میرم سمت مدرسه، تنها چیزی که تو راه می بینم " گنجشکها" هستن! تنها چیزی که انتخاب می کنم برای دیدن !

گنجشکهایی که از رو درخت زبان گنجشک ، با هم میان رو زمین و باهم برمی گردن رو درخت. زمستون و تابستون هم نداره! سعی می کنم آروم و با دورترین فاصله ی ممکن از کنارشون رد بشم تا نترسن و بمونن ؛ ولی با کوچکترین حرکتی ، دل کوچولوشون احساس ترس می کنه و ... فرار! دلشون اندازه ی گنجشکه دیگه!

می تونم ساعت ها بشینم و حرکاتشون رو تماشا کنم! به نظرم صدای زمینه ی زندگی ، باید صدای گنجشک باشه. صدایی که همیشه هست و از شدت بودن ، شنیده نمیشه! مثل خود گنجشک ، که از بس همیشه هست ، دیده نمیشه!

پ ن: کتابی داره جناب مصطفی مستور با عنوان" من گنجشک نیستم" . 3 بار تا حالا خوندمش !سال 88-91 و 93. راوی ، مردیه که بعد از فوت زنش توی جایی مثل آسایشگاه روانی ، ساکنه ! 

کتابی که تو صفحه ی آخرش نوشتم:

ولی من گنجشکم! یه گنجشکِ ترسو ! ... ... کاش یه گنجشک واقعی بودم!

گنجشک

۹۳/۱۱/۰۷
سپیدار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی