زادِ راهِ حرمِ وصل نداریم مگر...
شنبه, ۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ب.ظ
زادِ راهِ حرمِ وصل نداریم مگر/ به گدایی ز درِ میکده ، زادی طلبیم*
امشب(چند ساعت پیش) بابا با یه کیف وارد خونه شد و گفت : بلند شین ! پرچم گنبد امیرالمؤمنین رو آوردم! بیایین زیارت !
بعد یه سینی خواست و پرچم سبز خوشگل رو از تو کیف درآورد و گذاشت تو سینی.
وضو گرفتم و اومدم پرچم رو گرفتم . بوسیدم و بوییدم .
چند دقیقه بیشتر مهمونمون نبود ، ولی تا تونستم بغلش کردم و بوییدمش! بوی بهشت ...
مثل خواب بود ... اینقدر سریع بود اومدن و رفتنش که باورم نمیشه!
اینم عکس این پرچم نازنین
پ ن: مسجدی که بابا توش نماز میخونه پرچم رو آورده بود.
* عنوان این مطلب رو خواجه ی عزیز شیراز پیشنهاد دادند!
این گدا گاهاً اگر دیوانه باشد بهتر است...
۹۳/۰۹/۰۸