سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کیمیا» ثبت شده است

از اونجایی که خیلی اهل فیلم و سریال نیستم پس طبعا ندیدن سریال "کیمیا" نمی تونه خیلی چیز عجیبی باشه ! ولی جسته و گریخته از سوتی هایی که تو این فیلم وجود داره شنیده بودم ! پریشب هم توفیق اجباری شد و دوباره چند دقیقه ی دیگه از این سریال رو دیدم ! و با پیش زمینه ی ذهنی که از سوتی های این سریال داشتم با نگاهی مشکوک به تماشا نشستم !(عجب جمله ای! )

اما...

طراح دکور و لباس سریال خیــــــــــــــــــــــــــلی زحمت کشیده ! به جرأت می تونم بگم حتی یه خط هم درباره ی لباس زنها تو اجتماع تو دهه ی 60 مطالعه نکرده! از رنگ لباسهاشون که بگذریم(که نمیشه رنگهای صورتی و سبز و سفید و ...  رو تو تصاویر اون دهه دید !) مقنعه ی پفی مدل دارِ صورتیِ رفیق کیمیا زیر چادر ، دیگه نوبر بود ! مقنعه ها اونوقت چونه دار بود و سیاه ! و طرز روسری بستن هم یه جور خاصی بود !(حتما تو تصاویری که ایام دهه ی فجر پخش میشه و یا سریال های درست و درمونی مثل ارمغان تاریکی دیدین!)

 یا تخت خواب چوبی فرزانه ! همون که با تکه های طبیعی و تقریبا بدون تغییر شکل تنه و شاخه ی درخت درست شده بود ! که نمونه اش رو سه چهار سال پیش تو بازار مبل دیدم!

حیف که خیلی ندیدم و گرنه شاهکارای بیشتری دشت می کردم !

نمیدونم سازندگان فیلم چه اصراری داشتن زمان قصه شون رو اینهمه عقب ببرن؟ وقتی نمی تونن از پس باز طراحی فضای چند دهه گذشته بربیان خب یه فیلم آپارتمانی مربوط به همین روزا می ساختن!!!

۴ ۲۷ آذر ۹۴ ، ۱۷:۰۵
سپیدار