چند وقته دارم به مادرهای شاگردام دقت می کنم! تو رفتارشون، طرز حرف زدنشون، پوشششون(چقدر ش!) نگرانی ها و علاقه هاشون و . . .
مادرهای نسل جدید ، نسبت به مادرهای نسل گذشته محاسن و معایبی دارن! که درباره ی محاسنشون بعدا می نویسم . ولی معایبشون به نظر من نگران کننده است! و خلاصه اش این که :
خیلی از مادرهای امروزی، شخصیت و نشانه های مادر بودن رو ندارن!
دیدین دختر بچه ها چه عروسکهایی رو دوست دارن؟ و چطوری با عروسکهاشون رفتار می کنن؟ طرز رفتار مادرهای امروزی با بچه هاشون بیشتر شبیه رفتار یه دختر کوچولوی گنده است با عروسکش ، که این بار عروسکش ، زنده است!
عروسکهایی که توقع و خواسته دارن، و مادرهایی که نمی دونن چطور و چقدر باید خواسته های اونا رو برآورده کنن!
مادرهای امروزی بیشتر از دختر کوچولوها به ظاهر عروسکشون اهمیت میدن ! و به اندازه و یا کمتر از دختر بچه ها به روح و روان عروسکشون!!!
شاید یکی از دلایل این اتفاق (فقط یکی از دلایل) کوچک شدن بیش از حد خانواده هاست!
مادرهای نسل قبل زیر نظر و با کمک مادر و مادربزرگ و خاله و عمه و ... بچه هاشونو تربیت می کردن و تنها نبودن. گنجینه ای از تجارب بزرگترها یاورشون بود. اگه جایی اشتباه می کردن، یا افراط و تفریطی تو کارشون بود ، از بزرگترها تذکر می گرفتن و اگه کمکی می خواستن بزرگترها و باتجربه ها در دسترسشون بودن و اشتباه ها زود جبران و یا اصلاح میشد! پدر و مادر های جوان و بی تجربه ، تو تربیت بچه هاشون تنها و دست خالی نبودن!
ولی حالا یه نگاهی به دور و برمون بندازیم. زندگی ها آپارتمانی و خونه ها کوچیک و خانواده ها محدود به 2 ، 3 یا 4 نفر عضو!
تو بیشتر ساختمونا و مجتمع ها ، حتی یه فرد با تجربه که جوونا باهاش رابطه داشته باشن و بهش اعتماد کنن، وجود نداره! همه ، زوج های جوان و تقریبا جوان! همه بی تجربه و همه خودشونو علامه ی دهر دون!
همه تجربیاتی که طی نسلهای متمادی به دست اومده بود، از اول باید توسط هر شخص تجربه بشه، خوب و بد!
مادرهایی که با این محیط فقیر فرهنگی و آموزشی ، حتی یه کتاب خوب نخوندن و نمی خونن و یه برنامه ی خوب ندیدن و نمی بینن!
بیچاره بچه های امروز!!! بیچاره بچه های فردا!!!
خاطراتی از این پدرها و مادرهای شاگردام رو به مرور می نویسم ، ان شاءالله