سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاضل نظری» ثبت شده است

۳ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۴
سپیدار

چو قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟

هیچ یک! من چو کبوتر ؛ نه رهایم ، نه اسیر

به نظر بعضی ها مهمترین عنصر یه کتاب جلدشه و محتواش چندان مهم نیست ! جلدشه که باید با دکوراسیون خونه و کتابخونه سِت باشه! نیشخند به نظر بعضی ها هم جلد کتاب اصلاً مهم نیست و مهم مغز کتابه!متفکر

به هر حال چه جلد کتاب مهم باشه و چه نباشه! تو مجموعه کتابهای "فاضل نظری" گرافیک و رنگ و ترکیب بندی عناصر سازنده ی طرح جلد واقعاً شگفت انگیزند و جلب توجه می کنند . طراحی و ترکیب بندی خاص جلدها فوق العاده جذاب و چشم نواز و دوست داشتنی اند.قلب جلد هر 5 تا کتاب هم طراحی و هنرنمایی آقای "مجید زارع" هستن . تشویق و همه شون مال "سوره مهر"!

کتاب به کتاب هم جلدها قشنگ تر و دلنشین تر شدن. اشکواره هایِ "گریه های امپراتور" و تشدیدهای برعکسِ "اقلیّت" ، چوب خطهای نمادینِ "آن ها" و نقطه ها و نوشته ی برعکس و قرمز رنگ "ضد" و در انتها جلد معرکه ی "کتاب" با اون گرافیک و طرح و شکل و خط عــــــــــــــــــــــــــــالی!قلبمن که عاااااااااشق این کتابم و ازبوییدن صفحات و دیدن و لمس کردن جلد قشنگش سیر نمیشم!بغل ترکیب رنگ سبز با سفید و سیاه براق محشره!

اصلا پشت و روی جلد و فهرست و صفحه آرایی تک تک صفحات این کتاب ها قشنگند و "کتاب" از همه شون قشنگتر!مژهبعلاوه ی متنی که پشت جلد هر کتاب نوشته شده که یه جور چکیده و گلاب هر کدوم از این گلستان های شعره!

گریه های امپراتور- فاضل نظری

گریه های امپراتور:

آدم خلیفه تنهای خدا

روی زمین است

امپراتوری که گاهی باید برگردد به

آخرین سلاح اش

"... و سلاح او گریه است"

اقلیت - فاضل نظری

اقلیّت :

در اقلیّت بودن ، تنها بودن نیست

"چه بسا گروهی اندک

که بر بسیاران غلبه کردند ..."


آن ها - فاضل نظری

آن ها :

در روزگار شما آن هایی است .

خود را با آنها همراه کنید .

آن هایی که چون ابر می گذرند .

ضد - فاضل نظری

ضد :

من ضدی دارم .

آن قدر فریب کار که آن را

"خود" پنداشته ام.

حالا

من از خود برای تو شکایت آورده ام .


کتاب :

بسته می شود کتاب

تو چه می دانی

شاید آن ساعت نزدیک باشد ..."

و دیگه اینکه شعری با عنوان کتاب قبلی تو کتاب بعدی وجود داره !

شعری با عنوان "گریه های امپراتور" تو کتاب "اقلیت"

شعری با عنوان "اقلیت" تو " آن ها"

شعر "آن ها" تو کتاب "ضد"

شعری با عنوان" ضد" تو کتاب "کتاب"

و من منتظر خوندن شعر "کتاب" تو کتاب بعدی استاد هستم!

البته این نکته رو خودم متوجه نشده بودم و وقتی دوستی بهش اشاره کرد ، من هر 5 تا کتاب رو گذاشتم جلوم و دونه به دونه دنبال شعرهای مورد نظر گشتم و با پیدا کردن هر کدوم اینقدر ذوق می کردم و هیجان زده می شدم که انگار خودم اولین و تنها کسی بودم که به این نکته ی نغز پی بردم!مژه

اصلاً فاضل نظری خیلی خوبه !خیــــــــــــــــــــــــــــلی!

"کتاب" فوق العاده است . تموووووم شعراش هم قشنگه !لبخند

پ ن: تو اینترنت چند تا از جلدهایی که مجید زارع طراحی کرده رو پیدا کردم . اینقدر قشنگند که آدم نمی دونه از دیدن این همه خلاقیت و زیبایی آفرینی چی بگه و چه کار کنهتشویق

این جلدها حرف دسته اول از مردم رو تأیید می کنه که برای جلد ارزش و اهمیت زیادی قائلند ! این جلدها جوون میدن برای دکور کتابخونه ! از بس که قشنگند

دل من که رفت براشون! فارغ از محتوا دلم می خواست همه ی این جلدها رو می خریدم!قلب اینجا رو ببینید و لذذذذذذذذت ببرین!لبخند

♣♣♣♣♣♣

۳ ۲۵ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۲۳
سپیدار

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه! بی تاب شدن ، عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟

"بال" وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه مساله هاست


کتاب :گریه های امپراطور

شاعر: فاضل(ابوالفضل) نظری

۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۳
سپیدار

چند وقته این فراز زیارت عاشورا ذهنم رو درگیر خودش کرده:

"اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد

و مماتی ممات محمد وآل محمد"

قاعدتا باید قسمت اول رو سبز می نوشتم و قسمت دوم رو قرمز!  اگه به معنی و مفهوم هم باشه، حیات سبز و مرگ سرخ باید آرزو و خواسته زایر این زیارت باشه!

ولی امروز که  داشتم بهش فکر می کردم دیدم،  تو این زمونه(شاید هم هر زمونه!)چقدر حیات به سبک این خاندان  سخت و در نتیجه سرخه! و از اون ور،  چقدر سبزه بعد از ممات به سبک این خاندان! میگم بعد از ممات، چون هنوز ممات به سبک این خاندان ، سرخه!

  و به خودم شک کردم! و  ازش پرسیدم:  همونقدر که قسمت سبز این گزاره رو می خوای، قسمت سرخش رو هم میخوای؟!

 یا میخوای دنیات"رنگین کمون " باشه و  آخرتت ، سبز!

 "خودم" هنوز جواب قطعی و واضحی به سوالم نداده ، ولی باید براش جا بندازم که احتمالا  این همون "یسرا" ست که "مع العسر"ه! *

و به قول اون شهید عزیز: بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند!

پ ن:

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است، من اما نگرانم**


* اشاره به آیات 5و6 سوره انشراح( فان مع العسر یسرا، ان مع العسر یسرا)

** مطلع غزل "رفتن" از کتاب"ضد" فاضل نظری، انتشارات سوره مهر

ادامه این شعر را در ادامه مطلب بخوانید

۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۰۱:۲۶
سپیدار