سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۵۶ مطلب با موضوع «معلم یار :: متفرقه» ثبت شده است

 امروز به عنوان مستمع آزاد تو کارگاه آموزشی اختلالات رفتاری رایج بین دانش آموزان ابتدایی شرکت کردم . استاد نکات جالبی گفت که گفتن و نوشتنش خالی از لطف نیست .این هم یادداشت های امروز من :

10% مادرهایی که بچه ی ابتدایی دارند دارای 5 مرض هستند:

1- کمالگرایی :فکر می کنند بچه شون تیز هوش و نابغه و همه چی تمومه!

2- مقایسه گری : بچه شون و پیشرفتش رو با بچه های دیگه مقایسه می کنند.

3- زیاد حرف زدن : در طی روز مدام درحال گفتن چیزهایی هستن مثل : مشقاتو نوشتی؟ خوندی؟ تو مدرسه چه کار کردی؟ خانومت چی گفت؟ بشین ، پاشو ، مثل آدم حرف بزن ، مثل آدم راه برو ، درست بنویس و ...

4- همه چیز دانی و همه چیز توانی ! از روش تدریس معلم هم ایراد می گیرند . یه پا روانشناسند و آخرین متدهای علمی برخورد و رفتار با بچه ها رو به معلم آموزش میدن! وقتی خودشون تو خونه به بچه شون املا میگن یا امتحان می گیرن نمره ی بچه شون بیسته ولی نمیدونن چرا تو کلاس اینطور نیست!!!

5- اضطراب و وابسته کردن بچه ها به خودشون!

باید بنشینند پیش بچه شون تا بچه تکالیفش رو انجام بده ! اگه نباشند بچه شون نه تنها از پس انجام تکالیفش برنمیاد که از انجام کارهای شخصیش هم عاجز میشه! بچه به اونها وابسته و چسبیده است و بدون والدینش نمی تونه زندگی کنه!

رابطه باید تابع دلبستگی باشه نه وابستگی و چسبندگی!


http://tafdental.com/static/images/news/40.jpg

بچه هایی که اختلال رفتاری دارند :

1. بچه های درونگرا :

  • بچه های کمالگرا: بچه هایی که جون می کنند برای رشد ! (تلاش کردن خوبه نه جون کندن!) همیشه میخوان نفر اول باشند ، زود ناراحت میشن ، اگه مثلا یک غلط تو املا بنویسند انگار دنیا به آخر رسیده ! التماس معلم می کنند که این بار رو غلط نگیر و بهم بیست بده / شکل بده دفعه ی بعد درست می نویسم و ...

1- بازخورد باید به والدین داده بشه . احتمالا والدین این " شماره یک بودن "رو ازش توقع دارند.

2- هرگز تسلیم خواهش و التماسش نشید که اشتباهش رو نادیده بگیرید .

3- تو کلاس به همه توجه بشه ! ناخودآگاه بیشتر توجه مون صرف خوبها یا این دانش آموز خاص نشه!(نباید در دریافت توجه معلم هم این دانش آموزا خاص بشن!)

  • اضطراب جدایی : با گریه میان مدرسه . از والدینشون جدا نمیشن.

1- بهشون نگین "گریه نکن!" بهشون بگین بشین با خیال راحت گریه کن !

2- از بین پدر و مادرش اونی که جدّی تره بچه رو مدرسه بیاره و نازش رو نکشند . در عوض ظهر کسی که میره بچه رو بیاره تحویلش بگیره و تشویقش کنه. وعده نکنند که اگه درس بخونی چی میشه و چی نمیشه! اگه مدرسه بری اینو میخرم برات و ... (وظیفشه مدرسه بره!)

3- اطرافیان هم دخالت نکنند ! - مادربزرگ نذر کنه برا مدرسه رفتنش! خاله اش زنگ بزنه بپرسه فلانی رفت مدرسه یا نه؟-  این رفتارا بچه رو حساستر می کنه!

  • اضطراب : بچه هایی که همه اش نگرانند و آرام و قرار ندارند . مثلا مقنعه شون رو می جوند ، مدام دست و پاشون رو تکون میدن و ...

1- یاد بدین منقبض ننشینند ( پاها جفت و چسبیده به هم . دست به سینه ) کمی راحت بنشینند .

2- نفس عمیق با بینی و 2 برابر بازدم از دهان

3- با خودشون مثبت صحبت کنند . تو میتونی ! اتفاقی نمی افته ! همه چی خوبه و ...

2- بچه های برونگرا :

  • ADHD (بیش فعال) :

1- اگه دکتر دارو داده حتما استفاده کنند .

2- دور کردن رسانه های الکترونیکی از بچه ها . تبلت و گوشی دشمن داروهایی مثل ریتالین و ... است . استفاده ی بیش از نیم ساعت از وسایل الکترونیکی ممنوع !

برای بچه های ابتدایی تبلت و گوشی خریده نشده! خود والدین هم مواظب و مراقب نحوه و میزان استفاده شون از این وسایل باشند ! رطب خورده منع رطب نمیتونه بکنه!

3- غذاهایی با طبع گرم نخورند !از افزودنی های طعم دهنده و رنگ دهنده به غذاها و خوراکی ها استفاده نشه .

4- ورزش کنند . مخصوصا شنا

5 - سبزی و میوه ی زیاد بخورند.

  • پرخاشگری :

1- به بچه ای که بهش ظلم شده بیشتر توجه کنید .

2- جدول کارهای خوب و کارهای بد براش بکشید تا متوجه رفتارهاش بشه و بدونه برای چی باید تنبیه و محدودیت رو تحمل منه!

3- بندهای 2 تا 5 بچه های بیش فعال درباره ی اینها هم رعایت شود

  • دروغگویی و دزدی:

بهشون لیبل و لقب نچسبونیم . فرصت جبران بهشون بدیم . قرارداد باهاشون بنویسیم که تکرار این رفتارها چه محرومیت هایی رو براشون به دنبال خواهد داشت . به سخن چینی شون اهمیت ندیدم و نسبت بهش بی تفاوت باشیم . 

نکته: به هر رفتاری نمیشه گفت "اختلال"! رفتاری اختلال هست که : پر تکرار و با شدت باشه ! مثلا یک بار ، یک هفته گریه کردن ، ناخن جویدن ، دروغ گفتن و ... نمیتونه اختلال باشه . 

دیگه اینکه بعضی رفتارها به فرهنگ جامعه و خانواده ی فرد بستگی داره و ممکنه اختلال محسوب نشه ! مثلا یه روزی زیر ابرو برداشتن پسران اختلال رفتاری محسوب میشد ولی شاید الان دیگه نشه اختلال حسابش کرد . برای اینکه علاوه بر اینکه فراوانیش خیلی زیاد شده در عرف هم دیگه خیلی ناهنجار نیست (البته به شرطی که خیلی تابلو نباشه ! )

دیگه اینکه اختلالات معمولا منشا زیستی و ژنتیکی هم دارند ! تفاوتهای ژنتیکی افراد رو در نظر داشته باشیم و به اندازه ی توان و استعدادشون ازشون توقع داشته باشیم !

۲ ۱۶ آبان ۹۵ ، ۱۸:۳۹
سپیدار

فردا 5 صفر سالروز شهادت حضرت رقیه است . این شعر قشنگه. میشه فردا تو کلاس برا بچه ها بخونیم.

http://esmaeily.persiangig.com/image/shahadat%20Hazrat%20Roghayeh/Demo%20Roghayeh2.jpg

آی قصه قصه قصه،ای بچه های قشنگ

برای قصه گفتن،دلم شده خیلی تنگ

من حضرت رقیه،یه دختر سه ساله م

همه میگن شبیه گلهای سرخ و لاله م

***

گل های دامن من،سرخ و سفید و زردن

همیشه پروانه ها دور سرم میگردن

از این شهر و ازون شهر آدمای زیادی

میان به دیدن من،تو گریه و تو شادی

***

هر کسی مشکل داره،میزنه زیر گریه

مشکل اون حل میشه تا میگه یا رقیه

خلاصه ای بچه ها،اسم بابام حسینه

به یادتون میمونه؟بابام امام حسینه

***

پدربزرگ خوبم امیر مؤمنینه

اون اولین امامه،ماه روی زمینه

تو دخترای بابام از همشون ریزترم

خیلی منو دوست داره،از همه عزیزترم

***

مثل رنگین کمون بود النگوهای دستم

گردنبند ستاره به گردنم میبستم

یه روزی از مدینه،سواره و پیاده

راه افتادیم و رفتیم همراه خونواده

***

به سوی مکه رفتیم،تو روز و تو تاریکی

تا خونه خدا رو ببینینم از نزدیکی

چن روزی توی مکه موندیم و بعد از اونجا

راه افتادیم و رفتیم به صحرای کربلا

به کربلا رسیدیم،اونجا که دریا داره

اونجا که آسمونش پر شده از ستاره

تو کربلا بچه ها سن و سالی نداشتم

بچه کبوتر بودم،پر و بالی نداشتم

***

همیشه عمه زینب میگفت دورت بگردم

به حرفای قشنگش همیشه گوش میکردم

تو صحرای کربلا ما با غولا جنگیدیدم

با اینکه تنها شدیم ولی نمیترسیدیم

***

تو کربلا زخمی شد چند جایی از تن من

سبدسبد گل سرخ ریخت روی دامن من

بزرگا که جنگیدند با غولای بد و زشت

ما توی خیمه موندیم،بزرگا رفتن بهشت

***

گلهای دامن من از تشنگی میسوختن

به گریه کردن من چشماشونو میدوختن

تحمل تشنگی راس راسی خیلی سخته

مخصوصاً اونجایی که خشکه و بی درخته

***

دامنم آتیش گرفت مثل گلای تشنه

به سوی عمه زینب دویدم پابرهنه

خواستم که صورتم رو با چادرم بپوشم

خوردم زمین در اومد گوشواره از تو گوشم

***

غولا منو گرفتن،دست و پاهامو بستن

خیلی اذیت شدم،قلب منو شکستن

خلاصه ای بچه ها تو صحرای کربلا

وقت غروب خورشید،شدیم اسیر غولا

***

پیاده و پیاده همراه عمه زینب

راه افتادیم و رفتیم،از صبح زود تا به شب

تا اینکه ما رسیدیم به کشور سوریه

از کربلا تا اونجا راه خیلی دوریه

***

توی خرابه شام ما رو زندونی کردن

با ما که بچه بودیم نامهربونی کردن

فریاد زدم:«آی مردم،عموی من عباسه

بابام امام حسینه،کیه اونو نشناسه؟
***

سر غولا داد زدیم،اونا رو رسوا کردیم

تو قلب مردم شهر خودمونو جا کردیم

بابام یه شب به خوابم اومد توی خرابه

گفت که:بابا حسینت میخواد پیشت بخوابه

***

دست انداختم گردنش،تو بغلش خوابیدم

خیلی شب خوبی بود،خوابای رنگی دیدم

صبح که بلند شدم من،دیدم که یک فرشته م

مثل داداش اصغرم،منم توی بهشتم

حضرت رقیه ,داستان حضرت رقیه,داستان کودکانه حضرت رقیه

******

کتاب حضرت رقیه(س)؛کتاب شماره «٢»از مجموعه شعر کودکان کربلا،شاعر:محمد کامرانی اقدام،ناشر حدیث نینوا

منبع: وارث

مداحی " سه ساله ی حسینم و خرابه خونه ی منه" با صدای میثم مطیعی هم قشنگه

۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۴:۰۴
سپیدار

امسال هم برنامه ی "قصه ی بسم الله"(+) رو تو کلاسم اجرا کردم . الحمدلله نتیجه از سالهای گذشته بهتر بود!

تسبیح در کلاس ما

تو نگاره ها فراموش کردم (وقت هم نبود) که بچه ها تسبیح بیارن سر کلاس . امسال دیرتر و سر آموزش لبه و گوشه ی درس ریاضی بچه ها تسبیح آوردن و برنامه ی تسبیح در کلاس(+) ما رو اجرا کردیم!

تسبیح در کلاس ما

۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۹
سپیدار

سالهای گذشته حیاط مدرسه بزرگ بود و آسفالت صاف و خوبی داشت بنابراین می تونستم بچه ها رو برای سایه بازی ببرم حیاط و بچه ها سایه ی همدیگه رو بکشند و با مشاهده ی سایه شون تو صبح و ظهر متوجه کوتاه و بلند شدن سایه شون تو ساعات مختلف روز بشن . اما مدرسه ی امسالم هم حیاط بسیار کوچکی داره و هم اینکه کیفیت آسفالتش فاجعه است و اصلا نمیشه با گچ روش چیزی نوشت . بنابراین با مکافات یه گُله آسفالت صاف پیدا کردیم و فقط دو سه نفر از بچه ها سایه ی هم رو کشیدن و ظهر رفتیم تغییراتش رو دیدیم .

برای جا افتادن جهت و اندازه ی سایه از بچه ها خواستم چراغ قوه و عروسک کوچک بیارن و سر میزشون با حرکت دادن نور چراغ قوه تفاوت جهت و طول سایه ها رو متوجه بشن!

سایه بازی

۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۲۱:۴۴
سپیدار

وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی (نجم 39)

برای انسان چیزی جز آنچه که از راه تلاش و کوشش بدست آورد نیست.

امسال تصمیم گرفتیم به بچه ها کارنامه ی ماهانه هم بدیم . مهر که گذشت ، پس هیچچی ! از آبان تا اردیبهشت .

به امر همکاران همپایه هنر و ورزش هم از لیست کارنامه حذف شده! این کارنامه شاید باعث بشه اولیای بی خیال کمی از تلگرام و جامعه ی مجازی بیرون اومده و یه سری به درس و مشق بچه هاشون بزنند!نیشخند

هر دانلود پنج صلوات

پ ن:

چه تنهاییِ ناگواری

که ماهی که من می‌شناسم

در این کوچه‌ها رفت و آمد ندارد
سید علی میرافضلی
۱ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۲
سپیدار

برای اینکه گوش بچه ها غیر از آهنگهای شیش و هشتی حداقل با صدای سازهای اصیل ایرانی هم آشنا بشه موقع مشق نوشتن ، نقاشی کردن و موقعیت های مناسب اینچنینی چند تا از آهنگهای کتاب فارسی شون که با موسیقی ایرانی خونده شده براشون میگذارم . بچه های کلاسم که این موسیقی ها رو دوست دارن .(اینکه با پا یا دستشون همراه باهاش ضرب میگیرن یا آروم باهاش زمزمه میکنن رو دوست دارم!) مخصوصا راه مدرسه که خودم هم بیشتر از بقیه می پسندمش و بیشتر هم براشون میگذارم . آهنگ دیگه ای که براشون پخش می کنم صدای موج دریاست که برا موقع نوشتن عالیه!

قبل از شنیدن آهنگ، از انتهای ستون سمت چپ صفحه، پخش آنلاین موسیقی وبلاگ رو متوقف کنید .

شنیدن و دانلود صدای امواج دریا

(کمی حجم بالاست . صبور باشید!)

شنیدن و دانلود آهنگ راه مدرسه

شنیدن و دانلود آهنگ مهربان تر از مادر

شنیدن و دانلود آهنگ ای ایران

پ ن: آهنگ "راه مدرسه" خیلی قشنگه ! مگه نه؟

۰ ۰۷ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۸
سپیدار

با رونمایی از انواع و اقسام گروه ها و کانال های آموزشی تو شبکه های اجتماعی ، شاید دیگه کمتر کسی برای پیدا کردن کاربرگ و نمونه آزمون و ... به وبلاگ و سایتی سر بزنه ولی من ترجیح میدم همین چند تا کار رو هم تو وبلاگ بگذارم .

به دلایل متعدد ! یکی از اون دلایل: برای اینکه شبکه های مجازی رو شبیه فست فود می بینم! و از اونجایی که تو زندگی شخصیم هم خیلی اهل فست فود نیستم و همچنان قیمه و قورمه رو با همه ی زحمتهای پخت و سِروِش دوست تر می دارم  ، بنابراین فضای وبلاگ رو هم صمیمی تر از مثلا تلگرام میدونم! ترجیح میدم از مهمونام تو خونه و تو یه فضای دوستانه و با غذایی که براش وقت گذاشتم پذیرایی کنم تا اینکه غذاها و ساندویچ ها رو بچینم روی میزی وسط خیابون !

دیگه اینکه به دست آوردن یه محتوای آموزشی تو وبلاگ طبعا به سهولت کانالها نیست . ولی برای خیلی از ما آدمها چیزهای کم و کوچکی که برای به دست آوردنش زحمت کشیدیم بسیار ارزشمندتر از چیزهای بزرگ و زیادی هستند که بدون تلاش و به آسانی به دست آوردیم!

و ...

******

تمرین جهت ها و رنگامیزی

با شعر(چپ چپ چپ چپ راست راست راست ، ایران ایران وطن ماست)عموپورنگ .

هر دانلود پنج صلوات

پ ن:

 

هر شب ـ شبیه ماه

در خواب من

چراغ تو تا صبح روشن است.

سید علی میرافضلی

۴ ۰۴ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۱
سپیدار

ســــــــــــــــــــــــــــلام ما برگشتیم

اوّل اینکه دوستان زیادی زحمت کشیدن و پیک های رنگی و قشنگی آماده کردن ، ولی از اونجایی که هزینه ی تکثیر رنگی زیاد میشه و با این اوضــــــــــــــــــــــــــــاع نمیشه از این ولخرجی ها کرد، پیک ما سیاه و سفیده و زحمت رنگ آمیزی افتاده گردن خود بچه ها!

دوم آنکه جهت رفاه حال همکاران عزیزی که زحمت تعلیم و تعلّم آقا پسرهای این مرز و بوم رو به عهده دارن(واااااااااقعاً خدا قوت) ،  خودمان دست به کار شدیم و از روی پیک (که ذاتاً دخترانه ست!) با تغییر تصویر جلد و بیشتر اسامی به نام های پسرانه و ... ، پیک نوروزی پسرانه هم درست کردیم .

و دیگر اینکه تو این پیک یه تغییراتی نسبت به پیک پارسال به وجود اومده . تمرین "هر روز یک کار خوب" بهش اضافه شده و چند تا تمرین . مناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هم تبدیل شده به میلاد حضرتشون .

پیک نوروزی پسران

پیک نوروزی دختران

دانلود در ادامه ی مطلب

 

۳ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۴۲
سپیدار

تا عصر ان شاءالله پیک  های نوروزی امسال رو میگذارم . اما تا اونوقت بد نیست مطلبی که پارسال تو سپید مشق بلاگفا گذاشته بودم رو دوباره بخونیم:

***********

عید داره می رسه و مقوله ی " تکلیف عید " اومده رو بورس ! اینکه تکلیف عید لازمه ؟لازم نیست؟ معلم خودش تکلیف رو تعیین کنه ؟ از اداره بیاد؟ کشوری باشه یا استانی؟ و ...

شما چه کار می کنین ؟ چه فکری برای این حدود 20 روز تعطیلی کردین؟ 

تا شما فکراتون رو می کنین و اگه دوست داشتین ما رو هم در جریان فکراتون قرار میدین ، بفرمایین در جریان افکار ما قرار بگیرین !

من که تقریبا 20 روز بدون تکلیف بودن بچه ها رو صلاح نمیدونم !(چه معنی داره بچه ی کلاس اولی 20 روز ، روی قلم و کاغذ رو نبینه ! ؟ پس با چی شادی کنه اگه پیک شادی نداشته باشه ؟ والا! -حالا شاید هم من اشتباه می کنم !!!ولی همینی که هست!- )پس باید یه تکلیفی برا عیدشون در نظر بگیرم . با این اوصاف ، 3 راه پیش رومه :

1- پیکهای عیدی که اداره میده : ایششششششش! اصلاً ! معمولا هم که بار آموزشی چندانی ندارن! بیشتر رفع تکلیف طراحان محسوب میشه! تا تکلیف دانش آموزان!!! (از اونجایی که گرفتن این پیکها اجباریه ! حل کردنش رو اختیاری می کنم ! هر کی دوست داشت حلّش کنه ، دوست هم نداشت ، نوووووش جونش ! با برگه هاش موشک درست کنه !)

 

2-استفاده از روش بعضی از معلمها که از بچه ها میخوان تو روزهای عید ، هر روز یا هر چند روز یک بار ، یه املا و چند تا سؤال ریاضی و ... بنویسن : که این مدل تکلیف عید به مذاق من خوش نمیاد! (به نظرم علاوه بر اینکه زحمت زیادی برا اولیاست (بعد بگن ما معلمها فکر اولیای دانش آموزامون نیستیم !!!) و تو هیری ویری دید و بازدید و مهمونی و مهمون داری و مسافرت و ...باعث میشه اولیا هر روز عید با ناله و نفرین و بووووووووووق یادم کنند ! در صورت انجام شدن هم کیفیت و بازده مورد نظر ما رو نخواهد داشت ! اونوقت میشیم چی ؟؟؟ چوب دو سر ... طلا !)

 

3- راه دیگه اینکه خودم یه تکلیف متعادل براشون طراحی کنم ! ... که پر واضحه من همین راه سوم رو انتخاب می کنم ! 

 حالا سالهاست که برا بچه های کلاسم پیک عید می نویسم و هر سال با کمی تغییر و تحول ، تحویل بچه های سال بعد میدم !و ازشون میخوام فقط این دفترچه ی کوچیک رو همراه مدادرنگی ها و نوشت افزارشون با خودشون ببرن سفر! اینطوری کمتر دلشون برام تنگ میشه !

پیکی شامل حدود 12-13 برگه A4که از وسط تا خورده و یه دفترچه ی کوچیک میشه ! پیکی حاوی 10 تا متن کوتاه برای روانخوانی ، 2 تا املا ، تمرین ریاضی ، علوم ، قرآن، فارسی ، نقاشی ، کاردستی ، شعر و بازی ! پیکی که اسامی همه ی بچه های کلاس تو روانخوانی ها و تکالیفش آمده و تو یه صفحه هم عکس همه شون گنجونده شده ! دیگه چی میخوان ؟!!!

تازه بعد از عید هم به چند تا از بهترین ها جایزه میدم!(دیگه سخاوت تا چه حد؟!!!!)

(برگرفته از آرشیو سپید مشق قبلی )

۱ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۰
سپیدار

امروز از بچه ها خواسته بودم ابزار یه شغلی رو با خودشون بیارن ! 

4-5 نفر لوازم آرایشگری آورده بودن ! شونه و قیچی ، تا کاسه و فرچه و قلم مو ! اولیا لطف کرده بودن و لوازم میکاپ و بعضی ابزار خاص رو جزو ابزار آرایشگری نداده بودن بچه ها شون بیارن !

6-7 نفری هم لوازم خیاطی آورده بودن ! متر و نخ و سوزن تا چرخ خیاطی و انگشتانه و بشکاف !

ابزار نقاشی ، پلیس ، آشپزی ، بنایی هم بود . اما بیشترین آمار مربوط می شد به شغل پزشکی ! (10 نفرجعبه اسباب بازی لوازم پزشکی آورده بودن !) دو نفر گوشی واقعی پزشکی ، یه نفر مُهر ! سرنگ و چوب بستنی و ...

اما جالب تر اینکه بچه ای که پدر و مادرش هر دو پزشک هستن ، ابزار پزشکی نیاورده بود ! فانی بافت آورده بود و می گفت مثلا جواهر سازه ! دستبند و گردن بند و ... می سازه !

پزشکان کلاس ما

**********

طی سال و در موقعیت های مناسب و به خصوص موقع تدریس مشاغل اصرار دارم به بچه ها بگم که اینکه در آینده چه کاره میشن مهم نیست ! مهم اینه که آدم خوبی باشند و کارشون رو درست انجام بدن و خدا دوسشون داشته باشه!

بعد به پنجره های کلاسمون اشاره می کنم -که فوق العاده بد ساخته شدن و وقتی پرده نصب میشه دیگه امکان باز کردنشون نیست و تو روزهای گرم بچه ها خیلی اذیت میشن- و میگم : مثلا همین مهندسی که زحمت طراحی و ساخت مدرسه ی ما رو کشیده ! ببینید چقدر بد کار کرده !(و هر بار سر این مثال یکی از بچه ها میگه : دوست بابای من اینجا رو ساخته !)

********

پارسال مادر یکی از بچه ها همون اوایل سال (مهرماه) ازم پرسید : چه کار کنم بچه ام دکتر بشه؟!!!!!!!!!!

۳ ۱۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۵
سپیدار