سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۵۱ مطلب با موضوع «سفر» ثبت شده است

قبل از آن که هوای غربت شهر، روی تنهایی ام هوار شود

می روم ایستگاه... تا شاید این منِ خسته هم سوار شود

 

این منِ خسته از معادله ها، این منِ گُر گرفته از گله ها

می رود در هجوم فاصله ها، همدم کوپه ی قطار شود
 □□□

همدم کوپه ی قطار شدم، چشم من خیس و چشم پنجره خیس

کاش این ابرهای پاییزی ، بگذرد ... بگذرد ... بهار شود

بخشی از شعر رضا حاج حسینی 

--------------------------------------------------------------------------------------

پ ن:چقدر دوست داشتم و دارم یه روز میلادی "پیاده" برم پابوس امام رضا علیه السّلام!

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم : دوست دارمت !

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

شعر:سید مهدی موسوی

۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۵
سپیدار

همینطور ناگهانی و یه دفعه تصمیم گرفتیم تا تابستون تموم نشده بریم و یه گوشه از ایران رو ببینیم . کجا بریم ؟

تعریف استان کردستان رو خیلی شنیده بودم. چند وقت پیش یه عکس از روستایی "پالنگان" نام ، دیده بودم که به نظر جالب می اومد   پس پیشنهاد دادیم : "کردستان"!

خلاصه سفر:

1-همدان: سلام و عرض ارادت به شیخ الرئیس ابوعلی سینا یا به قول دیگران: Avicenna.

بوعلی سینا - همدان

تو همدان کلی یاد امین تارخ کردیم با اون نقش معرکه اش تو سریال ابن سینا. (هر چند بار تلویزیون پخش می کنه من بیننده ی ثابتش هستم!)

2- کرمانشاه و طاق بستان : تصور دیگه ای از این اثر باستانی داشتم ! فکر می کردم خیلی بزرگتر از این باشه! 

یه چیز دیگه هم اینکه قاجاریه ، بخصوص این فتحعلی شاه قاجار مرض جا کردن خودش تو تاریخ داشته ! تو طاق بستان هم داده شمایل خوشگل خودش و رفقاشو تو دیواره ی کناری طاق ، کنار خسرو پرویز تراشیدن ! یکی نبود بهش بگه استاد ! کوه به این بزرگی ،خب چند متر اونورتر بده جاودانه ات کنند.

۳ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۲:۰۶
سپیدار

انصافا اصفهان وقتی زاینده رودش آب داره واقعا قشنگه!مخصوصا پل خواجو که به نظرم قشنگترین پل ایرانه! یکی از جاذبه های یگانه ی این پل بی نظیر هر غروب ، در گذرگاه زیر پل اتفاق می افته ؛ کنسرت مجانی مدعیان داشتن صدای خوش و خوانندگان بالقوه ای که چشمه های آکوستیک این پل زیبا اعتماد به نفسشون رو اینقدر بالا می بره که به خوانندگان بالفعل تبدیل میشن ! این پل به عاشقان خوانندگی این امکان رو میده که با کمترین امکانات کنسرت زنده برگزار کنن و به گردشگرا هم این شانس رو میده که با قدم زدن در گذرگاه زیرین پل زیبای خواجو در کنسرتهای مجانی خوانندگان پاپ و سنتی حاضر بشن!


عکس پل خواجو اصفهان

البته اگر خود اصفهانی ها اطراف تمام پارکهای منتهی به رودخونه رو با ماشینهاشون اشغال نکنن تا گردشگرای خارج از استان هم بتونن از زیبایی رودخونه و پل ها و پارکهای اطرافش لذت ببرن!!!

همونطور که تو پست های قبلی عرض شد ما 25 اردیبهشت مهمان اصفهانی ها بودیم . و تو این پست سعی می کنم بعضی از اتفاقات به یاد موندنی این سفر رو ثبت کنم.

۲ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۷
سپیدار

24 اردیبهشت به قصد اصفهان ، تهران رو ترک کردیم ، شب رو مثل سفر کاشان، تو جمکران موندیم و بعد نماز صبح حرکت کردیم سمت ابیانه.


دیدینی های ابیانه؛ نطنز؛ عکس از آنوبانینی  دیدینی های ابیانه؛ نطنز؛ عکس از آنوبانینی

غیر از باغ انار خیلی بزرگی که تو راه ابیانه بود و انتظار دیدنش رو نداشتم و همین غیرمنتظره بودن ذوق زده ام کرد(آخه غیر از ارادت قلبی به "انار" ، این میوه ی دوست داشتنی ! تا حالا یه باغ انار به این قشنگی رو اینقدر از نزدیک، ندیده بودم! )، انتظار دیدن یه روستای زنده رو داشتم که ... ندیدم ! به نظرم اومد زندگی تو این روستای سرخ خیلی جریان نداره ! بیشتر شبیه ماکت یه روستا بود ! ماکتی میان تهی ! بدون روح ! هیچ بچه ای تو کوچه هاش نبود و بزرگسالان و پیرانش رو هم شاداب و سرزنده نیافتم! (و شاید با عرض معذرت ! کمی هم بداخلاق بودن!!!) غیر از منطقه ی مشخصی که سنگفرش شده و خونه هاش بازسازی شده ، بقیه ی روستا رو ویران و یا در حال ویرانی دیدم . و اتفاقا خونه های بازسازی شده کوچکترین اثری از زندگی رو به نمایش نمی گذاشتن ! غیر از صدای پای مسافرا هیچ صدایی شنیده نمیشد ! تنها نشانه های زندگی و روستا ، تو همون قسمتهای بازسازی نشده و کوچه های صعب العبور به چشم می خورد ، جایی که گردشگر کمتری پا به اونجا میگذاشت . نشانه های ساده ای از زندگی مثل تکون خوردن پرده ی ساده ی آویخته به در یا پنجره ای ! صدای حیوانی از طویله ای نیمه مخروبه و تاریک ! و نوجوانی که خیارهای تازه رسیده از جالیز رو به فروش گذاشته بود ! گردشگرای داخلی و خارجی هم بیشتر سرگرم عکس گرفتن با درهای قدیمی و لباسهای سنتی بودن! لباس محلی در بر و دست بر کلون یا چهارچوب در ویا نشسته بر سکوی خاکی کنار دری چوبی و قدیمی !

۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۰۱
سپیدار

خونه های تاریخیش که نیاز به تعریف نداره ؛ ولی کمتر شهری دیدم خونه های جدیدش به قشنگی خونه های کاشان باشه. گذشته از تنوع رنگ نماها ، تراس ها و بهارخوابهاشون خیلی دلپذیره! انگار مردمانش هنوز از آسمون دل نکندن که آپارتمانهای بلند بدون روزنی به آسمون بسازن ! چه خواب پرستاره ای باشه خوابیدن تو بهارخوابهای رو باز و شمردن ستاره های کویر!

...

از پیرمرد لاغراندامِ سفیدمویِ دوچرخه سوارِ کاشونی میپرسیم ، قمصر کدوم وره؟

با چشمهایی پر از خنده و مهربونی نگاهمون میکنه و بعد چشماشو می بنده و به نشانه ی فراموش کردن آنی آدرس ، میزنه به پیشونیش و بعد از چند لحظه چشماشو وا می کنه و با خنده میگه چهارراه اول نه ، دوم ، بپیچین به راست!

خب تا اینجا آدرس دادنشون از خیلی جاها بهتره

...

 طی 20 ساعت 655 کیلومترسفر کردیم! غیر از قم و جمکران ؛ کاشان ، قمصر و مشهد اردهال هم !

 خلاصه: کاشان شهر قشنگیه !ارزش چند بار دیدن رو داره! مخصوصا خونه های قدیمیش که حسابی دل آدم رو میبره! (بقیه ی جاهایی که رفتیم : همین یه بار کافیه و دیــــــــــــــــگه نمیرم

پ ن: تو خونه ی طباطبایی ها یه بنر بود که روش نوشته بود : "به شهر کیمیاگران خاک خوش آمدید."

ترکیب "کیمیاگران خاک" خیلی شیرین و دلنشینِ که بی شک اشاره دارد به سفالینه های بی نظیر سیَلک!

۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۳
سپیدار

 چند شب پیش شبکه یک ، آخر شب یه برنامه داشت به اسم " ایرانگرد" ! تعریفش رو چندبار شنیده بودم و به طور اتفاقی بالاخره موفق به دیدنش شدم!

دیشب  هم درباره ی زندگی چند ایل و طایفه ی بختیاری بود . از طبیعت بی نظیر این مستند که بگذریم ، زندگی شون به نظرم ( مخصوصا برای خانومهای بختیاری)   خیــــــــــــــــــــــــــلی سخت بود ! با اینحال زندگیشون واقعا زندگی بود ، زندگی به ما هُوَ زندگی !

من که فقط برای یه مدت کوتاه ( اونم شاید!!!! ) بتونم از پسش بر بیام ! 

اما سفر ایرانگرد ، چند شب پیش به تالش بود تو استان گیلان . جاده ی بی نظیر و رؤیایی اسالم -خلخال ، ییلاق های چشم نواز و روح نوازش ، مسیر ایل رو و از همه دل انگیزتر ، روستای بکر و دست نخورده ی " ناو"!

وقتی طبیعت دلسِتان ، تنور داغ و نون تازه ، کاهگل کردن خونه ها، اتاقها و پنجره ها و تزئینات خونه ها ،زنها و مردها و بچه ها ، آرامش و سادگی شون و خلاصه هر قاب تصویری که نشون میداد ، دلم می رفت و دیگه برنمی گشت! ...

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود ، عزم وطن نمی کند!

۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۵۱
سپیدار

با او چه خوب می شود از حال خویش گفت
 دریا که از اهالی این روزگارنیست...*

این عکس رو پنجشنبه (3 روز پیش) گرفتم.

بندرانزلی - حول و حوش 10 صبح - هوا ابری ، دریا موّاج، زمین و آسمون ، نقره ای

اون قایق هم قایق ماهیگیرایی بود که تور انداخته بودن و منتظر صید ، که متأسفانه دریای ناآروم تورشون رو خالی گذاشت!

*شعر از محمدعلی بهمنی

۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۲۲:۰۵
سپیدار

                      امام رضا

اینجا ... بهشت !

گالیله راست می گفت که ما دور خورشید می گردیم ! اونم چه خورشیدی ! شمس الشموس!

هر بار که توفیق پابوسی امام رضا علیه السلام نصیبم میشه ، با خودم میگم ، مگه ممکنه امام رضای مهربون من ،کسی رو نطلبه ؟ عزیزی که من رو با این همه اشتباه و خطا و روسیاهی می طلبه ، یعنی "بار عام " داده سلطان! وگرنه  ، "سلطان کجا عیش نهان با رند بازاری کند

برای پیش تو بودن ، بهانه ای کافیست          بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

  پ ن1: آی عشق می کنم وقتی میگم: السلام علیک یا سلطان علی بن موسی الرضا ، سلطان ! سلطان بن سلطان ! 

دل من ، کفتر جلد حرم این سلطانه! هرچند "چون من گدای بی نشان ، مشکل بود یاری چنان !"

پ ن2 : راستی آقا جون ، کمکم کن که از ته دل بگم : فدای سرت!

فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــدای ســــــــــــــــــــــرت !

فقط لطفا بهم بگو :

"منش فرموده ام تا با تو طراری کند "!

۰ ۲۸ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۰۸
سپیدار

شرقی ترین شاخه ی طوبی ، امام مهربانی ها

با اینکه  الحمدلله هر سال چندبار سعادت زیارت امام رضا علیه السلام نصیبم میشه ولی این بار دلشوره دارم ! مثل دانش آموزی که امتحان داره اما ...اما آمادگی نداره ! اونم امتحان شهریور یا کنکور!!!

 

دعاتون میکنم . شما هم برام دعا کنید!

۲ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۳۷
سپیدار

درخت ها نمی میرند ... حتی اگه افتاده باشند!

درختی در مسیر قلعه رودخان

۰ ۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۳۵
سپیدار