آمده ام تا تو بسوزانی ام ...
يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ
قبل از آن که هوای غربت شهر، روی تنهایی ام هوار شود
می روم ایستگاه... تا شاید این منِ خسته هم سوار شود
این منِ خسته از معادله ها، این منِ گُر گرفته از گله ها
می رود در هجوم فاصله ها، همدم کوپه ی قطار شود
□□□
همدم کوپه ی قطار شدم، چشم من خیس و چشم پنجره خیس
کاش این ابرهای پاییزی ، بگذرد ... بگذرد ... بهار شود
بخشی از شعر رضا حاج حسینی
--------------------------------------------------------------------------------------
پ ن:چقدر دوست داشتم و دارم یه روز میلادی "پیاده" برم پابوس امام رضا علیه السّلام!
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم : دوست دارمت !
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
شعر:سید مهدی موسوی
۹۴/۰۶/۰۱