سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲۶۲ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

اربعین تموم شده نشده ،کربلا رفته ها برگشته و برنگشته، کوچه ها پر از بنرهای رنگ و وارنگ شده! لااقل امروز صدتا بنر دیدم!

"اَلهکُمُ التَّکاثُر " مون از "حَتی زُرتُمُ المَقابِر" هم گذشته به شمارش بنرهای تبریک و خوش آمد و زیارت قبول رسیده! خدا آخر عاقبتمون رو ختم به خیر کنه!

...

میگم: اگه روزی روزگاری ، گذرم به خونه ی خدا یا عتبات عالیات بیفته. بعد از برگشت، اولین کاری که می کنم اسامی کسانی که بنر و پلاکارد زده باشند رو از لیست سوغاتی بگیرها حذف می کنم! حالا دعا کنین بِرَم براتون سوغاتی بیارم

پ ن: این یارِ غارِ ما  همین جمعه داره میره کربلا(صد البته انشاءالله نجف و سامرا و کاظمین!) و چون ما رو نمیبره تو برزخ گیر کردیم و نمیدونیم خوشحال باشیم ! ناراحت باشیم! حسادت کنیم! غبطه بخوریم! اصلاً باهاش خداحافظی بکنیم یا تریپ دلخوری بیاییم! بد مخمصه ایه!!!

آهای رفیق! ارجاعت میدم به قرار و آرزویِ نمایشگاه قرآن سال گذشته!

فقط:

سلامِ منِ دلخسته ی غمگین شده را نیز، به شیرین غزل های خداوند ، به معشوق دو عالم ، برسانید.

تمام.

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

بعدا نوشت:

نمیدونستم "آه"م اینقدر اثر داره! سفر رفیقمون 3 روز عقب افتاد... قابل توجه دوستان و آشنایان! 

۰ ۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۷
سپیدار

منبع: نقاش فقیر

راستی آیا

کودکان کربلا

تکلیفشان تنها

دائماً تکرار مشقِ آب ! آب!

مشقِ بابا آب بود؟

(قیصر امین پور)

۰ ۲۲ آذر ۹۳ ، ۰۸:۵۰
سپیدار

 

به بهانه ی روز دانشجو... و به یاد روزهای دانشجویی...

مادر یکی از شاگردام مدرس یکی از واحدهای دانشگاه آزاده. بهم میگه: نمیخواهید ادامه تحصیل بدید؟ کافیه کنکور بدین ، قبولین . هزینه هاش رو هم که خود دانشگاه وام میده و .... میگه : کمکتون می کنم .

منم که عاشق امتحان و شبها و روزهای امتحان!(هیچّی مون به آدم حسابیا نرفته!) یه کم دو دل شدم . اما ته ِ دلم رضا نمیده!

منتظرم زمان ثبت نام کنکور ارشد سراسری و آزاد بگذره تا من با کلّی تأسف و تألّم بگم: اِ... ! حیف شد . یادم رفت ثبت نام کنم !

  امروز روز 16 آذر بود و همین موضوع باعث شد که فیلمون یاد هندستون بکنه . یاد روزهای دانشجویی!

متنی که در ادامه ی مطلب اومده ، همین " یادش به خیر" هاست . چیز به درد بخوری نداره . همین جوری برای ثبت تو تاریخ ، به قول اساتیدخوشنویسی " قلمی شد"!

کار داری به کارِت بِرِس . بعد نگو نگفتیا؟!!!!!

۳ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۲۲:۲۷
سپیدار

تا حالا درباره ی روزهای هفته فکر کردین؟!!! نه؟!!! درست مثل من! فقط از اونجایی که دوست داشتن و نداشتن معمولا دلیل نمیخواد، همینجوری از یک شنبه خوشم نمیاد و همینجوری تر ، دوشنبه رو دوست دارم!

این توصیف نادر ابراهیمی از " سه شنبه " هم به نظرم خیلی جالب اومد:

سه شنبه ، نه مژده ی شروع دارد نه نشاط پایان ؛ نه سهمی از ابتدا ، نه دانگی از انتها . نه راهی ست سربالا ، که به امید رسیدن به قله یی بتوان نفس زنان و کوفته پیمودش ، نه سرازیر است که شادی ترک قله را با شوق رسیدن به خانه و زمین گذاشتن کوله و کندن پوتین های چسبیده به پا و باز کردن دکمه های بادگیر و دراز کردن آسوده ی پاها را داشته باشد.    

قله هم ، اما ، نیست. پس به داد سه شنبه ها باید رسید . آن را چنان لبریز کنیم که به درون چهارشنبه ها سرریز کند و از آنجا ، چکه چکه ، به درون کاسه ی آبی پنجشنبه ها بچکد .

از کتاب " یک عاشقانه ی آرام" ، نادر ابراهیمی     

پ ن : البته برا ما ، دوشنبه حُکم روز وسط هفته رو داره و همچنان خالی!

۰ ۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۲۰
سپیدار

یا ایّها العزیز! صلّی الله علیک

تو مثل من سرکویت هزارها داری
ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد

...

پ ن: چند ساعت پیش با برادرم که الان تو مشهدند تلفنی صحبت کردیم! و من باز هوایی شدم! چقدر دلم امام رضا میخواد...

خدایا ! کی میشه دوباره بشینم تو صحن انقلاب و یه دل سیر اون گنبد خوشگل رو تماشا کنم؟ کی میشه چسبیده به دیوار و شیشه ی حائل ، زیارت جامعه کبیره بخونم و بعدش دو رکعت نماز زیارت؟کی میشه ...

۰ ۲۹ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۵
سپیدار

دیروز 24 آبان روز بزرگداشت علامه طباطبایی بود . علامه ای که شعر بی نهایت بی نهایت بی نهایت زیبای " کیش مهر" رو به دنیای ادبیات بخشیده !

همی گویم و گفته ام بارها

بود کیش من مهر دلدارها

پرستتش به مستیست در کیش مهر

برونند زین حلقه هشیارها

شهرام ناظری هم همین شعر رو خونده، محشششششششششششر!

مخصوصا اونجا که میگه :

کشیدند در کوی دلدادگان

میان دل و کام ، دیوارها

چه فرهادها مرده در کوهها

چه حلاجها رفته بر دارها

 

۲ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۳:۵۰
سپیدار
 
امروز 20 آبان پایان سال خمسی من بود . برای پرداخت خمس امسالم با یکی از دوستان گرمابه و گلستان ، رفتیم شهرری . نایب الزیاره ی دوستان هم بودیم در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنیعلیه السلام. تک تک و گروهی ! به نام و بی نام !

بعد از اینکه سهم و حق اماممون رو دادیم ، متوجه شدیم داره ساعت 3 میشه و ما گرسنه ! دیدیم شرط انصاف نیست شاه عبدالعظیم آمدن و بدون خوردن کباب ، گرسنه برگشتن ! پس شرط انصاف رو به جا آوردیم. ( جای دوستان خالی )

پ ن: نمیدونم چه صیغه ایه که هرکی وارد حرم میشد برا زیارت، بر خودش واجب میدونست از ملت صلوات بگیره. آقا صلوات یکی دو تا ، یکی نیست بگه : بزرگوار! چرا خلوت مردم رو به هم میزنی آخه؟

یک نفر که جو صلواتها گرفته بودش ، یک دفعه با صدای بلند در اومد که : بر قاتلین امام حسین ...( و چون نتونست بگه صلوات ، بعد مکثی طولانی، آروم گفت: لعنت!)

۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۸
سپیدار

پیامک جالبی امروز به دستم رسید ، جالب و ترسناک! با این مضمون:

◆◆◆

30هزاردینارطلا،رقمی بود که یزید به هر نفراهل خواص کوفه داد و دینشان را خرید!

هر دینار چهار و نیم گرم طلا،

هرگرم طلا 98هزارتومان.

به پول امروز نزدیک به 13/3میلیارد تومان.

اگه درآن زمان بودیم یار حسین علیه السلام می ماندیم؟؟؟؟؟

◆◆◆

 البته که این پول رو به خواص دادند نه عوامی مثل ما ! ولی خواص که فروشنده بشن ، عوام به ثمن بخستری فروشندگی می کنن!

پ ن: چند تا کتاب رو باید تو این ایام (محرم و صفر) بخونم :

  •  فتح خون سید شهیدان اهل قلم ، سید مرتضای عزیز!(یا فایل صوتیشو گوش بدم !)
  • ماه به روایت آه ، ابوالفضل زرویی نصرآباد
  • سقای آب و ادب ، سید مهدی شجاعی
  • و اگه تنبلی اجازه بده ، "حسین وارث آدم" دکتر شریعتی رو پیدا کنم و بخونم !
  • دو تا کتاب وسطی رو فقط به خاطر اسمشون خریدم ، نمیدونم چه جور کتابیند!!!

بدون شرح: تو ماه شهید امر به معروف ، امر به معروف داره شهید میشه! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۲۲:۲۴
سپیدار

امروز روز مباهله بود .

هر وقت به این آیه ی قرآن میرسم از خوندن کلمه ی (انفسنا) سیر نمیشم ! آدم میخواد بمیره برا این کلمه ! نَفْس پیغمبر! نَفَس پیغمبر! جان پیغمبر!

«فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ؛ (آیه ی 61 سوره ی آل عمران)

هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به بحث و ستیز برخیزند به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را بیاوریم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را می آوریم ، شما هم زنان خود را، ما جان های خود را می آوریم ، شما هم جانهایتان را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار می دهیم».

این هم داستان مباهله:

داستان مباهله  

پ ن: خیلی عجیبه ! آخه چطوری شده که مردم این 5 نفر رو دیدن و به جای اینکه عاشقشون بشن، تنهاشون گذاشتن؟!!!

۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۸:۰۳
سپیدار


عدالت
، بارانی است که تشنگانش هم از آن گریزانند!

پ ن: نمیدونم این جمله از کدوم انسان فهمیده ایه. اما دقیقا زده وسط خال!

دقّت کردین وقتی بی عدالتی بد و ناخوشاینده که نفعی از "خودمون" ضایع بشه؟!!!! اگه از بی عدالتی سودی به خودمون برسه خیـــــــــــــــــــــــــلی هم بد نیست!!!!!!! و شاید حتی اسمش رو هم بی عدالتی نگذاریم؟!!!!! شاید هم بی عدالتی ها رو از نظر خودمون به کوچیک و بزرگ تقسیم می کنیم و بی عدالتی های صادر شده از طرف خودمون رو در طبقه ی بسیار کوچک و قابل اغماض جا میدیم! کلا

عدالت وقتی خوبه که با دل من راه بیاد!

۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۵:۱۶
سپیدار