سه شنبه
تا حالا درباره ی روزهای هفته فکر کردین؟!!! نه؟!!! درست مثل من! فقط از اونجایی که دوست داشتن و نداشتن معمولا دلیل نمیخواد، همینجوری از یک شنبه خوشم نمیاد و همینجوری تر ، دوشنبه رو دوست دارم!
این توصیف نادر ابراهیمی از " سه شنبه " هم به نظرم خیلی جالب اومد:
سه شنبه ، نه مژده ی شروع دارد نه نشاط پایان ؛ نه سهمی از ابتدا ، نه دانگی از انتها . نه راهی ست سربالا ، که به امید رسیدن به قله یی بتوان نفس زنان و کوفته پیمودش ، نه سرازیر است که شادی ترک قله را با شوق رسیدن به خانه و زمین گذاشتن کوله و کندن پوتین های چسبیده به پا و باز کردن دکمه های بادگیر و دراز کردن آسوده ی پاها را داشته باشد.
قله هم ، اما ، نیست. پس به داد سه شنبه ها باید رسید . آن را چنان لبریز کنیم که به درون چهارشنبه ها سرریز کند و از آنجا ، چکه چکه ، به درون کاسه ی آبی پنجشنبه ها بچکد .
از کتاب " یک عاشقانه ی آرام" ، نادر ابراهیمی
پ ن : البته برا ما ، دوشنبه حُکم روز وسط هفته رو داره و همچنان خالی!