سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۵۳ مطلب با موضوع «تصویرنوشته» ثبت شده است

همسر یکی از همکاران، یکی از مسئولان و بانیان موکب امام رضاست که تو ایام پیاده روی اربعین تو مسیر نجف تا کربلا برپاست . امسال دارن 120هزار بسته هدیه درست می کنن تو این پیاده روی به زائرا بدن .  دیروز اتفاقی مدیرمون گفت میایی بریم تو درست کردن هدایای موکب امام رضا برا اربعین کمک کنیم . امام رضا که جان منه پیاده روی اربعین هم آرزوی دور از دسترسم ! نا گفته پیداست که گفتم آره ! رفتیم مدرسه شون . باید عکسهایی از حرم و ضریح و گنبد امام رئوف رو می چسبوندیم رو تخته شاسی . خیلی مزه داد امروز هم رفتم . پرچم گنبد امام رضا جانم رو هم آورده بودن . دلم سوخت موقع برگشت به خونه وقتی از دوستی خداحافظی کردم که قراره بره پیاده روی اربعین . به قول حمیدرضا برقعی:

سلام من دلخسته ی غمگین شده را نیز ، به شیرین غزلهای خداوند ، به معشوق دو عالم برسانید .

۲ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۲:۰۲
سپیدار

پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست
این سرزمین غم‌زده، در چشمم آشناست

این سرزمین که بوی نی و نیزه می‌دهد
این سرزمین تشنه که آبستن بلاست

گفتند: «طفّ» و «ماریه» و «شاطِیءُ الفُرات»
گفتند: «غاضریّه» و گفتند: «نینوا»ست

دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: «کربلا»ست

طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزه‌هاست

زخمی‌تر از مسیح، در آن روشنای خون
روی صلیب دید، سر از پیکرش جداست

طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست

باران تیر بود که می‌آمد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست

افتاد پرده، دید به تاراج آمده ا‌ست
مردی که فکرِ غارتِ انگشتر و عباست

برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان، عزاست

مریم سقلاطونی

۲ ۱۳ مهر ۹۵ ، ۲۰:۲۲
سپیدار
۳ ۰۷ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۴
سپیدار

خش خش... صدای پای خزان است...

چار فصل دفتر دل قصه ی پاییز بود
روزها در انتظار فصل پنجم زیستم

۰ ۳۱ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۰۶
سپیدار

http://s1.picofile.com/file/6901155930/0084738d_7a42_4d9f_8e15_c7478c066808.jpg

پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم

که عمود بر زمین بایستد...

پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم

که پای افزاری وصله دار به پا کند،

و مَشکی کهنه بر دوش کشد

و بردگان را برادر باشد.

استاد موسوی گرمارودی

شعر کامل

۰ ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۹
سپیدار

من از عهد آدم تو را دوست دارم      از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم نم: تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی!  من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما: تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
قیصر امین پور

آهنگ دوستت دارم - علیرضا قربانی

۰ ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۴۷
سپیدار

هلا منشین چنین بی کار ... برگو

پ ن:

اگر چه دوست به چیزی نمی خرد ما را / به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست

۰ ۲۲ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۵۵
سپیدار

چشم رغبت که به دیدار کسی کردی باز

باز بر هم منه ار تیر و سنان می‌آید

***

حاش لله که من از تیر بگردانم روی

گر بدانم که از آن دست و کمان می‌آید

(سعدی )

 

۰ ۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۴
سپیدار

الهی رضا برضاک !

یعنی ... قربونت خودت ما رو راضی کن  ؛ )

پ ن1: ناگفته نماند که یکی باید همین مطلب رو تو کله ی من فرو کنه از بس که مرغ بوتیمارم ! اما خب حرف حق رو باید پذیرفت حتی اگه من بگم !

پ ن2: تو تمام طول سال تحصیلی یکی از دغدغه هام اینه که بچه ها بفهمن و بدونن که غصه ی چیزهایی که داشتن و نداشتنشون دست خودشون نیست نخورن ، بهشون افتخار نکنند و به خاطرشون احساس خجالت و سرشکستگی نداشته باشند. واقعیت اینه که بیشتر غصه های ما مربوط به چیزهایی هستند که یا دست ما نیستند یا معلوم نیست اتفاق بیفتن یا نه ! بیشتر ما حال رو فدای آینده ای می کنیم که هنوز نیومده و اصلا معلوم نیست بیاد !

دقت کردین اتفاقات و چیزهایی که مثلا 10 سال پیش ، 5 سال پیش ازش می ترسیدیم و غصه اش رو می خوردیم و حالا که اتفاق افتادن و ازش گذشتیم می بینیم اونقدرها هم که فکر می کردیم سخت و کشنده نبودن؟!!! ...ما هنوز زنده ایم !

•◆•◆•◆•

ای دل غم این جهان فرسوده مخور

بیهوده نئی ، غمان بیهوده مخور

 

چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید

خوش باش غم بوده و نابوده مخور

(خیام)

 

۲ ۱۸ شهریور ۹۵ ، ۲۱:۵۶
سپیدار

مثل باران بهاری که نمی گوید کی

بی خبر در بزن و سرزده از راه برس ...

۴ ۱۵ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۲۶
سپیدار