شاد زی با سیه چشمان شاد / که جهان نیست جز فسانه و باد
الهی رضا برضاک !
یعنی ... قربونت خودت ما رو راضی کن ؛ )
پ ن1: ناگفته نماند که یکی باید همین مطلب رو تو کله ی من فرو کنه از بس که مرغ بوتیمارم ! اما خب حرف حق رو باید پذیرفت حتی اگه من بگم !
پ ن2: تو تمام طول سال تحصیلی یکی از دغدغه هام اینه که بچه ها بفهمن و بدونن که غصه ی چیزهایی که داشتن و نداشتنشون دست خودشون نیست نخورن ، بهشون افتخار نکنند و به خاطرشون احساس خجالت و سرشکستگی نداشته باشند. واقعیت اینه که بیشتر غصه های ما مربوط به چیزهایی هستند که یا دست ما نیستند یا معلوم نیست اتفاق بیفتن یا نه ! بیشتر ما حال رو فدای آینده ای می کنیم که هنوز نیومده و اصلا معلوم نیست بیاد !
دقت کردین اتفاقات و چیزهایی که مثلا 10 سال پیش ، 5 سال پیش ازش می ترسیدیم و غصه اش رو می خوردیم و حالا که اتفاق افتادن و ازش گذشتیم می بینیم اونقدرها هم که فکر می کردیم سخت و کشنده نبودن؟!!! ...ما هنوز زنده ایم !
•◆•◆•◆•
ای دل غم این جهان فرسوده مخور
بیهوده نئی ، غمان بیهوده مخور
چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
خوش باش غم بوده و نابوده مخور
(خیام)