سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۵۳ مطلب با موضوع «تصویرنوشته» ثبت شده است

ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺷﺪﻡ ﺍﯼ ﻧﻮﺭ ﺳﻼﻡ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺯﺍﺋﺮﺗﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼﻡ
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺫﮐﺮﺕ ﺷﺪﻩ ﻣﺎﻣﻮﺭ ﺳﻼﻡ
ﺑﻪ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﻮﺭ ﺳﻼﻡ

ﮐﺎﺵ ﺳﻤﺖ ﺣﺮﻣﺖ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ
ﺑﺎﺯ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻡ ﮔﺮﻩ ﻫﺎ


بعدا نوشت:

وقتی چهارشنبه مجبور شدم برم و بلیط مشهد رو کنسل کنم خیـــــــــــــــــــــــــــــلی ناراحت بودم .

الان دیدم علاوه بر تعطیلی مدارس مشهد ، تمام پروازهای فرودگاه مشهد هم فردا(شنبه) به خاطر برف تا اطلاع ثانوی کنسله!...

ممنونم امام رضای عزیزم که همه جوره هوامو داری

۱ ۲۷ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۷
سپیدار

چه بگویم؟ نگفته هم پیداست

غم این دل مگر یکی و دو تاست؟

 

به همم ریخته ست گیسویی

به همم ریخته ست مدتهاست

 

هم به هم ریخته ست هم موزون

اختیارات شاعری خداست

 

در کش و قوس بوسه و پرهیز

کارمان کار ساحل و دریاست

 

نیست مستور آن که بد مست است

چشم تو این میانه استثناست

 

خاطرت جمع من پریشانم

من حواسم هنوز پرت هواست

 

از پریشانی اش پشیمان نیست

دل شیدای ما از آن دلهاست!

 

هر کجا میروی دلم با توست

هر کجا میروم غمت آنجاست

 

عشق سوغات باغهای بهشت

عشق میراث آدم و حواست

محمد مهدی سیّار

۰ ۱۸ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۳۱
سپیدار

آزادتر از عطر گل و مرغ هوا باش

چون قاصدکی در دل این باغ رها باش

در کوچه‌ی خوشبختی ما رهگذری نیست

قدری بنشین، راه برو، عابر ما باش

چیزی به زمین‌خوردن دیوار نمانده‌ست

بی‌فاصله با بازترین پنجره‌ها باش

لبخند بزن ای نفست صبح بهاری

یا حرف بزن، در شب ما نور- صدا باش

از دست نرفتم که تو از پا ننشینی

برخیز که برخیزم، هستم که بیا…باش!

مژگان عباسلو

۲ ۰۳ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۵۲
سپیدار

حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را

قیصر امین پورhttp://s8.picofile.com/file/8271455684/IMG_20161019_093951.jpg

عجب خلاقیتی ! دوست می دارم این تصویر را بسی

اگه یه روز حال و حوصله داشته باشم دوست دارم این تابلو رو بسازم

۱ ۱۳ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۰
سپیدار

http://talangor59.persiangig.com/%D8%A8%D9%87%20%D9%BE%D8%A7%D8%B3%20%D8%AE%D8%B1%D9%88%D8%B4%20%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%20%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%20%DB%B9%20%D8%AF%DB%8C%20%D9%85%D8%A7%D9%87%20%DB%B8%DB%B8.jpg

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

۰ ۰۹ دی ۹۵ ، ۱۱:۴۶
سپیدار

ﻭ ﮔﺎﻩ، ﺣﺒّﻪ ﻗﻨﺪﻫﺎﯼ رﻧﮕﺎﺭﻧﮓ
ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ، ﻣﯽﺍﻓﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺩلم
ﻭ ﺣﻞ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ؛ ﺁﺭﺍﻡ ... ﺁﺭﺍﻡ
ﻭ ﺭﻭﺡ ﻣﻦ؛ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﺪ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺭﺍ
ﺁﺭﯼ؛ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ های گ ﺭﺍ

۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۲
سپیدار

درخت ها همه عریان شدند، آبان شد
و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد

نیامدی و نچیدی انارِ سرخی را
که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد

نیامدی و ترک خورد سینه ی من و آه!
چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد!

چقدر باغ پر از جعبه های میوه شد و
چقدر جعبه ی پُر راهی خیابان شد!

چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر
گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد!

چطور قصه ام این قدر تلخ پایان یافت؟
چطور آنچه نمی خواستم شود، آن شد؟

انارِ سرخِ سرِ شاخه خشک شد، افتاد
و گوش باغ پر از خنده ی کلاغان شد

پانته آ صفایی بروجنی

۰ ۱۴ آذر ۹۵ ، ۲۰:۳۲
سپیدار

دو استکان بنشین، رفعِ خستگی خوب است
دوبــاره در دلم انگار، چــای دم کردند...‏

چای دم کن...

خسته ام از تلخی نسکافه ها

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

حامد عسکری

۲ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۱۴:۴۶
سپیدار


 مرغ هوا چیه؟ کیه ؟ کجاست؟ چطوریه؟ ... 

 

۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۲:۳۸
سپیدار

دنیای مجازی با همه ی بدی هاش یه جاهایی برای من خیلی خوب و مفید بوده !حداقل تلگرامش ! به جای اینکه بالای دفتر مشق یا دفتر یادداشت 40 نفر ، پیام بگذارم یک بار پیام رو تو گروه میگذارم . از اولیا رفع اشکال می کنم و حال بی انضباطهاشون رو هم درجا می گیرم !نیشخند خلاصه انتظاراتی که از بچه ها و اولیا دارم از این طریق دقیق و به موقع به اطلاعشون میرسونم .

امسال هم روزای اول سال تحصیلی برای کلاس یه گروه تلگرامی تشکیل دادیم و همه ی اولیا توش عضو شدن . (اونایی هم که به هر دلیلی تلگرام نداشتن ، یکی از اعضای خانواده یا نزدیکانشون تو گروه عضو شد .)

همون اول قانون گذاشتم که اگه سؤال ، تصویر و متن بی ربط  بگذارن از گروه حذف و اگه تعداد بی انضباطها چند نفر بشن گروه رو تعطیل و کانال درست می کنیم تا ارتباط یک طرفه بشه !

◊◊◊

چند تا از مواردی که شامل این قانون می شد :

درس فلانی چطوره؟... سوال مربوط به یه دانش آموز جاش تو گروه نیست !(در ضمن خصوصی هم به این سؤال جواب داده نمیشه!)

فردا تعطیله؟ (مثلا به خاطر برف یا آلودگی هوا )... من چه میدونم؟! من هم مثل اونا گوش به اخبارم ! مگه آموزش و پرورش اول به من خبر میده بعد به رسانه ها؟!نیشخند

فلانی دفترش/کتابش/... رو تو کلاس/خونه جا گذاشته !... خب الان من باید چه کار کنم ؟ برم بیارم تحویلش بدم؟

متفکر

تصویر گل و بلبل و صبح به خیر و شب به خیر و شعر و متن و دعا و ... و استیکر !

 ... کلاً صبح و شب همگی به خیر ! عیدها مبارک و عزاها تسلیت!

 

بالاخره اینترنت خیلی ها حجم محدود داره و گذاشتن پیام ، فیلم و تصویر بی جا باعث اذیتشون میشه.

◊◊◊

 اولیا هم وقتی دیدن تو گروه میتونن سؤالهاشون رو بپرسند و خودم یا هر کسی بلده جواب میده ، سعی می کردن اشتباه نکنند ! همه چی داشت به خیر و خوشی میگذشت که ...

که یک روز دیدم 7-8 تا استیکر غیـــــــــــــــــــــر مجااااااااز تو گروه گذاشته شد ! و بلافاصله هم مادر دانش آموز اظهار شرمندگی کرد که دست دخترش بوده و استیکرها ناخواسته ارسال شدن!!!!

اینقدر اوضاع خراب بود که مادر دانش آموز نوشت که گوشی رو دست دوم خریده و از وجود این استیکرها بی خبر بوده! و فرداش با کلی خجالت و شرمندگی اومدن که ما از اون خانواده هاش نیستیم و آبرومندیم و ... طبق گفته ی خودش دیروز اینقدر حالش بد شده که رفته زیر سِرُم !

http://photos01.wisgoon.com/media/pin/images/o/2014/9/1/1/1409518540839178.jpg

راستی اصلا داشتن تصاویر غیراخلاقی تو گوشی و ... در شأن ماست؟

آیا بچه ای که این تصاویر رو تو گوشی والدینش می بینه ، نرمال و سالم بزرگ میشه؟

آیا حاضریم چنین گوشی ای رو در اختیار دوستان و خانواده ی خودمون قرار بدیم؟ 

آیا اگر روزی این گوشی به سرقت رفت یا گم شد بیشتر از ضرر مادی ، ناراحت و نگران از دست رفتن آبرو و شخصیتمون نمیشیم ؟

اگر روزی به اشتباه تصویر یا تصاویری رو برای کسی یا کسانی فرستادیم که نباید! آیا میتونیم تصویر نازیبایی که از ما در ذهن اون فرد یا گروه ساخته میشه رو تصحیح کنیم؟

آیا جرأت داریم رمز گوشی رو برداریم ؟ یا حداقل رمزش رو به دوستان و خانواده مون بدیم؟

آیا اجازه میدیم گوشی مون چند ساعتی دست کسی از نزدیکان و خانواده مون باشه؟

اصلا چیز به این نامطمئنی میتونه جای امنی حتی برای تصاویر و فیلمهای شخصی مون باشه؟


پ ن: به نظر من کسانی که اجازه نمیدن حتی همسرشون به گوشی شون دست بزنه و هزار تا رمز براش میذارن و حتی با خودشون تو سرویس بهداشتی هم می برند و ... یه جای کارشون میلنگه !عینک متفکر

۱ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۱۶:۲۱
سپیدار