سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۹۶ مطلب با موضوع «ادبیات» ثبت شده است

ای تو فروغ کوکبم ! تیره مخواه چون شبم

دل به هوای آتشت ، این همه دود می کند

پ ن: یک نفر کُشته تو را هست بدینسان که منم ؟!!!!!

۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۸
سپیدار

رفتی ز پیش دیده و بر جان نشسته ای

بر خاطرم چو اشکِ به دامان نشسته ای

از ما چه دیده ای که به صد سوز، همچو شمع

خندان میان بزم حریفان نشسته ای

بر چشم غیر اگر بنشینی به دلبری

اندیشه کن چو اشک، که لرزان نشسته ای

ای اشک هرچه ریزمت از دیده زیر پای

بینم که باز بر سرِ مژگان نشسته ای

ای دل تو را چه شد که از آن حلقه های زلف

مجموع رفته ای و پریشان نشسته ای

(علی اشتری)

***********************************

پ ن: اینم یکی دیگه از تصنیفهایی که جناب معتمدی خوندن و از بس گوشش کردم میترسم خود جنابشون دستی از غیب برون آرند و گوشی منو بکوفن به دیفال!!!

۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۳
سپیدار

رفتی ز پیش دیده و بر جان نشسته ای

بر خاطرم چو اشکِ به دامان نشسته ای

از ما چه دیده ای که به صد سوز، همچو شمع

خندان میان بزم حریفان نشسته ای

بر چشم غیر اگر بنشینی به دلبری

اندیشه کن چو اشک، که لرزان نشسته ای

ای اشک هرچه ریزمت از دیده زیر پای

بینم که باز بر سرِ مژگان نشسته ای

ای دل تو را چه شد که از آن حلقه های زلف

مجموع رفته ای و پریشان نشسته ای

(علی اشتری)

***********************************

پ ن: اینم یکی دیگه از تصنیفهایی که جناب معتمدی خوندن و از بس گوشش کردم میترسم خود جنابشون دستی از غیب برون آرند و گوشی منو بکوفن به دیفال!!!

۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۲۱:۲۳
سپیدار

یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون

یا دل من می زند خود را به طوفان بیشتر

بسته هر کس جایی از جغرافیا دل را و من

بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر

دارم امشب میروم اما دلم پیش شماست

ای گرفتار تو دلهای پریشان بیشتر

این که ما را دوست میدارید یا نه با شماست

ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر

...

پ ن: متأسفانه شاعرش رو نمیشناسم. این چند بیت هم از مداحی میثم مطیعی برا امام رضای عزیز ، انتخاب کردم.

۰ ۲۸ آبان ۹۳ ، ۲۳:۰۰
سپیدار

دیروز 24 آبان روز بزرگداشت علامه طباطبایی بود . علامه ای که شعر بی نهایت بی نهایت بی نهایت زیبای " کیش مهر" رو به دنیای ادبیات بخشیده !

همی گویم و گفته ام بارها

بود کیش من مهر دلدارها

پرستتش به مستیست در کیش مهر

برونند زین حلقه هشیارها

شهرام ناظری هم همین شعر رو خونده، محشششششششششششر!

مخصوصا اونجا که میگه :

کشیدند در کوی دلدادگان

میان دل و کام ، دیوارها

چه فرهادها مرده در کوهها

چه حلاجها رفته بر دارها

 

۲ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۲۳:۵۰
سپیدار

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر/ کز آتش درونم دود از کفن برآید»
 
مردی از گور به پا خاست که مست است هنوز
 
خبر آورد که میخانه نبسته است هنوز
 
ذوالفقار علی و گوشه نشینی؟ هیهات!*
 
نه مگر پهلوی آیینه شکسته است هنوز
 
این سوی واقعه عباس زمین خورد و حسین،
 
آن سوی معرکه بر اسب نشسته است هنوز
 
«ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟»
 
یار پیداست که دیوانه پرست است هنوز
 
«مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟»
 
که دلت بر سر پیمان الست است هنوز
 
هر کجا قبر مُرید علی و آل علی است
 
بگشایید که شمشیر به دست است هنوز
 
(مهدی جهاندار)
مصرعی از این شعر رو تو وبلاگ دوست داشتنی بیمارستان دریایی دکتر یونس دیدم و تو جستجوی اینترنتی به متن کامل این شعر قشنگ رسیدم.
 گویا شعر رو برای حجربن عدی سروده اند.
*این بیت به طور اخص و کلا این شعر ، منو یاد شعر فوق العاده ی "احمد بابایی" انداخت . شعری که شنیدن شعر با صدای خود شاعر ، شیرینی شعر رو برام دو چندان کرد. متن کامل شعر بابایی و دانلود اون: اینجا
۰ ۲۲ آبان ۹۳ ، ۰۰:۰۸
سپیدار

بنده را یک دو نفر ، یک دو نفس رو دادند 

تکیه برتخت خدایی زد و ... اهریمن شد

(محمد کاظم کاظمی)

اللهم اجعل عواقب امرنا خیرا

۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۹
سپیدار
غیر قمر هیچ مگو ...

ابروی ترک خورده ی عبّاس ... خدایا 

شقّ القمر از لشکر ابلیس بعید است

(علیرضا بدیع)

۰ ۱۲ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۹
سپیدار

یشب و امروز شبکه افق یه برنامه ای پخش کرد با نام " همزاد عاشقان ". برنامه ای درباره ی قیصر امین پور عزیز!

 برنامه ای پر از شعرخوانی های قشنگ با صوت و تصویر قیصر عزیز - مخصوصا شنیدن " دستور زبان عشق " از زبون خود قیصر خیلی شیرین بود  - و جمعی از آدمهای نازنین مثل ، حسام الدین سراج ، عرفان نظر آهاری ، مصطفی رحماندوست  ، ....

 "درگذشت او آرزوهایی را خاک کرد ..." 

◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆

دست عشق از دامنِ دل دور باد!

می توان آیا به دل دستور داد؟
 
می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
 
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
 
آنکه دستور زبان عشق را
بی گزاره در نهاد ما نهاد
 
خوب می دانست تیغ تیز را 
در کف مستی نمی بایست داد
۰ ۱۰ آبان ۹۳ ، ۲۱:۴۶
سپیدار

با اینکه شعرهای زیادی درباره ی واقعه ی عظیم عاشورا خوندم ، ولی همچنان این شعر " محمد مجتبی احمدی" برای من یه چیز دیگه است. خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوسش دارم.

Avazak.ir Line52 تصاویر جداکننده متن (4)

عاشقانه هر دلی، با سری به گفت و گو

در میانه این منم، با سر تو در خطاب

نغمه ات حسین من! جان دهد رباب را

باز با دلم بخوان، آیه ای از این کتاب

***

من کنار قتلگاه، خوانده ام به خط خون

آیه ای مقطعه، حاء و سین و یاء و نون

متن کامل این شعر رو قبلا تو همین وبلاگ گذاشتمش

۰ ۰۹ آبان ۹۳ ، ۲۲:۰۶
سپیدار