سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۵۳ مطلب با موضوع «تصویرنوشته» ثبت شده است

تا حالا مزرعه ی گندم رو از این فاصله ندیده بودم!

فوق العاده بود هوایی که توش جریان داشت! مخصوصا دم غروب وقتی باد توش می پیچید و عطر گندم رو تو فضا پخش می کرد.

دلم نیومد برم داخل مزرعه بنابراین از علفهای حاشیه ی مزرعه عکس گرفتم!

وقتی مطمئن شدم اینها علف هرز محسوب میشن ، یه دسته ازشون رو کندم!

اون 4 تا سنبل رو هم چند سال پیش از گوشه و کنار یه مزرعه ی درو شده جمع کردم! بهش چی میگن؟ خوشه چینی!

پ ن:

دیدین خیلی از کسانی که تو شهرها زندگی می کنن دوست دارن بعد از بازنشستگی برگردن روستا!

"هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش"

فطرت همه ی آدمها با آب و خاک و طبیعت خویشاونده! 

... قرار بود تکنولوژی برامون آسایش بیاره نه اینکه آرامشمون رو هم غارت کنه!

... زندگی رو ارزون فروختیم .

۳ ۱۰ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۰
سپیدار

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم؟

گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

چونکه من از دست شدم در ره من شیشه منه

ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم

*

زانکه دلم هر نفسی دنگ خیال تو بُود

گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم

تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم 

با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم

*

اصل تویی من چه کسم؟ آینه‌ای در کف تو

هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم

تو به صفت سرو چمن ، من به صفت سایه تو

چونکه شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم

مولانا

◇◇◇◆◇◇◇◆◇◇◇

بی ربط:

صبح درست وسط حیاط یه تخم کوچولوی شکسته افتاده بود! بالا رو که نگاه کردیم دیدیم دو تا یاکریم گیج و گول با 4 تا خار و خاشاک بین دو تا شاخه ی نازک درخت انگوری که روی حیاط رو پوشونده ، زحمت کشیده و لونه ساختن!(دقیقا 4 تا! یعنی اینقدر خار و خاشاکها متراکم بودن که فقط خود یاکریما از توش نیوفتن !) نمیدونم چرا همچین جای نامطمئنی رو با این مصالح اندک برا زندگی انتخاب کردن ؟ در صورتیکه جای بهتری هم نزدیکشون بود!

۲ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۹
سپیدار

http://hw8.asset.lenzor.com/lp/14326790-8239-l.jpg

۱ ۰۳ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۹
سپیدار

همیشه جای شکایت زخلق بسیار است

ولی برای تو از خود شکایت آوردم

-فاضل نظری-

از: "کتاب"

۴ ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۵۴
سپیدار

مینی شعر (227)

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من

تخته تو و ورطه تو و ساحل و طوفان همه تو

*****

پ ن: این شعر حسین منزوی رو علیرضا قربانی برا تیتراژ سریال تنهایی لیلا خونده ... +

(بلد نیستم تو محیط بلاگ موسیقی بگذارم!)

۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۰
سپیدار

مشرق و مغرب ار روم ور سوی آسمان شوم     نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو

۱ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۵۰
سپیدار

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم ...

بهشت باید یه جایی داشته باشه عینِ همین جا! عینِ عین هم که نه! ولی یه قسمتیش باید عینِ همین جا باشه!

همیشه تو رؤیاهام همچین حیاطی داشتم! حیاطی به رنگ خاک و کاهگل! با یه حوض فیروزه ای و لاجوردی وسطش و پـُـــــــــــــــــــــــــــــــر از گل های رنگارنگ شمعدونی!

*****

به نظرم تصویر عجیبیِ! ترکیبی از حسهای متناقض تو بالا و پایین تصویر!

  غم! تنهایی! سکوت! فراموشی! ... مرگ! 

لبخند! حرکت !موسیقی! رنگ ! ... زندگی!

۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۱۶:۵۹
سپیدار

مینی شعر (نوروزی)

 

پ ن: 

ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما / تا مدعی بمیرد از جانفشانی ما ...

۱ ۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۰۱
سپیدار

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

 مولوی شاعر پارسی زبان ایرانی :



رو سر بنه به بالین، تنها مرا رها کن

		ترک من خراب شبگرد مبت

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها

خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی

بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

.

.

.

دردی ست غیر مردن آن را دوا نباشد

پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

(مولانا)

(مصرع عنوان از حمید مصدق)

۰ ۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۱
سپیدار

شمال و مشرق ایران پر از آهوست با این حال

http://hw8.asset.lenzor.com/lp/9484232-1872-l.jpg

فقط چشمان آهوی شمال مشرقی مستند

********

گر برانند و گر ببخشایند ... ره به جای دگر نمی دانیم ...

۱ ۰۷ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۱۲
سپیدار