سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱۵۳ مطلب با موضوع «تصویرنوشته» ثبت شده است

هم از تو در گریزم و هم از تو ناگزیر

دامن به دست دارم و دستم به دامن است

علیرضا بدیع

۰ ۰۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۲۵
سپیدار

نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چه کنم؟

خسته ام زین همه آزار الهی العفو

با گناهی که ز من سر زده، بین من و تو ...

... چیده شد این همه دیوار الهی العفو

محمد فردوسی

پ ن:

ای که مرا خوانده ای! راه نشانم بده ...

۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۰۴
سپیدار

کوفیان گر چه که از غصه ی او دلشادند

"دوش وقت سحر از غصه نجاتش دادند"

  ...

آن شب از فرق علی کعبه پلی زد به بهشت

چه مراعات نظیری ست علی ،کعبه، بهشت

 حسین غیاثی


بنر شهادت امام علی و شب قدر psd

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند            واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند           باده از جام تجلی صفاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی    آن شب قدر که این تازه براتم دادند

بعد از این روی من و آینه وصف جمال            که در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادند

حافظ

۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۲۸
سپیدار

ای که گفتی فَمَنْ یَمُت یَرَنی

جان فدای کلام دلجویت 

کاش روزی هزار مرتبه من

مُردمی تا بدیدمی رویت

آثار هنرمندان ایران/عزیزی هنر/عرض ارادت هنرمند گرانقدر آقای علی خیری (خوشنویس /استان اصفهان) به ساحت مقدس حضرت امیر المومنین علی (ع)

۰ ۰۴ تیر ۹۵ ، ۲۱:۴۰
سپیدار

دعا نخواست به گوش فرشتگان برسد
دعا نخواست که دستش به آسمان برسد

*

دعا پیاده به سمت خدا به راه افتاد،
و خواست تا به اجابت قدم زنان برسد!

*

سپس به گوش خدا گفت آنچه من گفتم
بدون اینکه صدایی به این و آن برسد

*

خدا به گوش دعا گفت:«صبر کن، بنشین،
کنار پنجره تا موقع اذان برسد»

*

نشست و جلوه ی خورشید را تماشا کرد
گذاشت سرخ شود، فصل زعفران برسد!
::

هنوز منتظرم تا دعا قبول شود
و دور جام اجابت به تشنگان برسد

*

چه غنچه ها که شکفتند و دست باد نخواست
که عطرشان به حکایات بوستان برسد
::
من آن حریر قلمکار آرزومندم
که دوست داشت به بازار اصفهان برسد!

حسین جنتی

افسران - برف ها کم کم آب می شوند...

۰ ۰۳ تیر ۹۵ ، ۱۸:۱۴
سپیدار

ما را نخرد شاید، اما به همه گفتیم

ارباب کریم است و دست بخرش خوب است

۰ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۹
سپیدار

حیف ازتو اگر با این دم ، این دم دمِ لبریز از حال

دلشوره فروش امروز ، دلواپس فردا باشی

امیری اسفندقه

**************

پ ن: این آیه ی قرآن رو خیلی دوست دارم! هر چند اونطور که  باید و شاید تو قلبم هنوز جاش محکم نشده!

وَ عَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَ عَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَ اللَّـهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ   (بقره216)

چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید ،‌حال آن که خیر شما در آن است ؛ و یا چیزی را دوست داشته باشید ،‌حال آن که شرّ شما در آن است .

به قول حافظ:

شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد...

 

۱ ۲۶ خرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۷
سپیدار

دربند آن مباش که نشنید یا شنید

◆•◆•◆•◆•◆

پ ن: سایه روشن های خط ، فوق العاده ست :)

۰ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۴۲
سپیدار

پ ن: این شعر حضرت مولانا رو همایون شجریان خونده ، شنیدنی!

پنهان چو دل-آلبوم ناشکیبا

۰ ۲۲ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳
سپیدار
یا ایّها العزیزُ مَسَّنا و اهلَنا الضُّرُّ و جِئنا بِبضاعَةٍ مُزجاةٍ فَاَوْفِ لنا الْکِیلَ...( آیه88 سوره یوسف)

پر کن دوباره کِیل مرا، ایّها العزیز!
دست من و نگاه شما، ایّها العزیز!

رو از من شکسته مگردان که سال هاست
رو کرده ام به سمت شما، ایّها العزیز!

جان را گرفته ام به سرِ دست و آمدم
از کوره راه های بلا، ایّها العزیز!

وادی به وادی آمده ام، از درت مران
وا کن دری به روی گدا، ایّها العزیز!

چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود
این کاسه را...فَاَوفِ لنا، ایّها العزیز!

ما، جان و مال باختگان را رها مکن
بگذار بگذرد شب ما، ایّها العزیز!

خالی تر از دو دست من این چشم خالی است
محتاج یک نگاه شما، ایّها العزیز!

مریم سقلاطونی

«ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته ، و متاع کمی با خود آورده ایم پیمانه را برای ما کامل کن...»

۱ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۱۰
سپیدار