... چیست افسانه ی عمر؟
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣ ♣
بهشت باید یه جایی داشته باشه عینِ همین جا! عینِ عین هم که نه! ولی یه قسمتیش باید عینِ همین جا باشه!
همیشه تو رؤیاهام همچین حیاطی داشتم! حیاطی به رنگ خاک و کاهگل! با یه حوض فیروزه ای و لاجوردی وسطش و پـُـــــــــــــــــــــــــــــــر از گل های رنگارنگ شمعدونی!
*****
به نظرم تصویر عجیبیِ! ترکیبی از حسهای متناقض تو بالا و پایین تصویر!
غم! تنهایی! سکوت! فراموشی! ... مرگ!
لبخند! حرکت !موسیقی! رنگ ! ... زندگی!
****************************
بی ربط: فکر می کنم پشیمونی بدترین حسیه که خدا آفریده! و شاید پشیمونی از کارهای ناکرده دردناک تر از پشیمونی از کارهای کرده باشه !(الکی نیست یوم الحسرت ) حسرت فرصتهایی که میگذرند و ...
خدا جونم ! جوون هر کی دوست داری یه کاری کن از تصمیمی که گرفتم هیییییییییییییییییچ وقت پشیمون نشم ! ... فدات...
یا لطیف ! ... ارحم عبدک الضعیف... خییییییییییلی ضعیف!
....
من تو را باز کجا خواهم یافت؟
جز در اندیشه ی خویش؟
و به جز قصه ی هجران و شکیب
چیست افسانه ی عمر؟