سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْؤُولًا -إسرا ۳۴

*****

همه ی کارای خونه تموم شده بود فقط کتابای من رو زمین ولو بودن !کتابخونه های معمولی برا حجم کتابای ما کوچیکن برا همین سفارش ساخت یه کتابخونه تو اندازه های بزرگتر دادیم . 

امروز ، فردا رسیده بود به ظهر 29 اسفند! تازه تماس گرفتن که شیشه هاش آماده نیست! ایراد نداره؟!!! 

: ایراد که داره !ولی می فرمایید چه کار کنیم؟

هیچی دیگه شیشه هاش مونده برا بعد عید !!!

...

با خیاط جماعت هم مشکل دارم! هیچ وقت چیزی که تحویل گرفتم اونی که خواسته بودم نبوده ! پارسال "اردیبهشت" یه پارچه دادم به یه خیاط برام مانتو بدوزه با تصویر مدلی که می خواستم ! ... نشون به این نشون که اواسط "اسفند" نیمه کاره و پر ایراد برام آورد مدرسه و رفت که بیاد ایرادهاش رو رفع کنه ! رفت که رفت و مانتوی ناقص الان داره تو کمد مدرسه برا سال نو خودش رو آماده می کنه !

...

چند وقت پیش قرار بود با یه گروهی اتوبوسی بریم جایی . ساعت 5 صبح حرکت بود و من از ساعت 4ونیم تو محل قرار ایستاده بودم و منتظر تکمیل نفرات ... اتوبوس ساعت 6 و خرده ای حرکت کرد و من فقط حرص خوردم و پشت دستم رو داغ گذاشتم تا جایی که امکان داره تو این برنامه های گروهی شرکت نکنم !

و فکر می کردم که اگه چندبار مثلا اتوبوس سر ساعت حرکت کنه و آدمهای بدقول دچار دردسر بشند ، یاد میگیرن که به ساعت احترام بگذارن ! 

...

بچه های مدرسه غیرانتفاعی سرویسی بودن و بعضی راننده ها به جای اینکه 12و ربع جلوی مدرسه باشند ساعت یک می اومدن و مدیرو معاون تا یک می موندن تا بچه رو راهی کنن (و گاهی من  که می موندم تا با دوستم که معاون مدرسه بود بریم خونه) و من ناراحت می شدم که این چه وضعیه؟!! ... اگه من بودم به حساب راننده سرویس بدقول ، آژانس می گرفتم و بچه رو می فرستادم خونشون تا درس عبرتی بشه برا آیندگان! (همچین آدم بدجنسی هستم من )

...

امان از بدقولی ... امان از آدمهای بدقول !

چقدر ما خوش قولا اذیت میشیم از دست این آدمهای بدقول !

***

چرا تأخیر و بدقولی باکلاسی شده؟!!!!!

 

۰ ۰۶ فروردين ۹۵ ، ۱۴:۰۳
سپیدار

خدایا این بار من منتظر معجزه ات هستم....

۰۵ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۰
سپیدار

عیدتون مبارک باشه

ان شاءالله این عید و این سال همون عید و سالی باشه که منتظرش بودین و بودیم. 

*•*•*•*•*•*•*•*•*•*

روزای تعطیلی عید یکی از بهترین زمانهاست برا کتاب خوندن!(البته غیر از چند روز اولش که رفت و آمد زیاده! )

دوست داشتم با دقت و حوصله کتابهامو ببینم و چند تا از بهترینهاشو معرفی کنم برا دوستان کتابخونم . اما ...نشد  و فکر نکنم حالا حالاها دیگه بشه!

پس به حافظه ی نداشته ام رجوع می کنم :

1- کتاب معرکه ی "ریشه ها" نوشته ی  الکس هیلی که قبلا تو همین وبلاگ(+) معرفیش کردم . کتابی بی نهایت قشنگ و خوندنی... بخونیدش دیگه !

2- "بادبادک باز" نوشته ی خالد حسینی (از اونجایی که کتابهای خالد حسینی تو ایران توسط مترجمهای مختلف ترجمه میشه و انتشارات مختلف اقدام به چاپشون می کنن ، نمیدونم بقیه ی ترجمه های این کتاب چطوری هستن ولی کتاب من که توسط زیبا گنجی و پریسا سلیمان زاده ترجمه شده و انتشارات مروارید چاپ کرده قشنگه!) کتاب درباره ی مردان سرزمین افغانستانه ! قصه ی بادبادک باز درباره ی سرنوشت عجیب حسن ، امیر ، علی و ... سهرابه! اصلا خالد حسینی یه قصه گوی فوق العاده ست ! کتاب شیرین و پر کششیه البته یه ایراد هم داره و اون اینکه تو هیچ جای این کتاب اثری از عامل بدبختی مردم افغان و حامیان و به وجود آورندگان طالبان نیست ! با این حال حس و حال قصه خیلی خوبه اصلا فکر نمی کنی یه قصه ی خارجی می خونی! این کتاب رو تا حالا حدود ده نفر ازم گرفتن و خوندن و بعضی دوبار دوبار خوندنش!

3- داستان سیستان، ده روز با رهبر - انتشارات قدیانی

این کتاب یادداشتهای رضا امیرخانی از سفری هست که فکر می کنم سال 81 یا 82 همراه رهبر به سیستان و بلوچستان رفته بود.

نثر این کتاب بی نهایت شیرینه با یه طنز فوق العاده ! اگه کسی تو دلش بغضی نسبت به آیت الله خامنه ای نداشته باشه از خوندن این کتاب لذت میبره . اما اگه مثل من عاشق آقا باشه که حتما این کتاب رو دوست خواهد داشت. حواشی این سفر و ماجراهایی که برای آقای امیرخانی اتفاق می افته و طرز قصه گویی جناب امیرخانی واقعا قشنگه !(طبیعیه که من سفرنامه ی کسان دیگه ای که همراه رهبر شدن تو سفر به شهرهای مختلف رو هم خونده باشم ولی هیچکدوم به گرد پای داستان سیستان هم نمی رسند !) این کتاب رو که چندین بار خوندمش! تا حالا 4 بار خریدم ؛ یکیش رو کادو دادم ، دو تاش رو برندگان برنگردوندن بهم و چهارمی فعلا دست خودمه !

تقریبا همه ی کتابهای امیرخانی رو خوندم و دارم (غیر از سرلوحه ها)ولی این کتاب رو بیشتر از بقیه دوست دارم . از بین بقیه ی کتابهای امیرخانی جانستان کابلستان کتاب خوشخوان تریه! منِ او (اسمش از خودش قشنگتره)  کمی سخت و پیچیده ست . البته به شخصه کارهای غیر داستانی امیرخانی رو بیشتر می پسندم مثل: نشت نشا و نفحات نفت

کتاب "مسیح در شب قدر" هم تو همین مایه هاست  - دیدار آقا با خانواده ی شهدای مسیحی - و من طبعا و طبیعتا دوسش دارم .

4- بیشتر کتابای مصطفی مستور از جمله استخوان خوک و دست های جذامی، من دانای کل هستم ،  حکایت عشقی بی شین بی قاف بی نقطه ، من گنجشک نیستم و  ... . که درباره ی کتابهای مستور هم قبلا (+) نوشتم !

5- کتاب های بی نظیر سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی همه قشنگند ولی به شخصه "توسعه و و مبانی تمدن غرب" و "حلزونهای خانه به دوش" رو خیلی دوست دارم و خوندنشون رو به همه توصیه می کنم ! درباره ی کتابهای شهید آوینی هم قبلا (+) نوشتم .

6- کتاب شعر هم از قیصر که بگذریم (شما نگذرین) شعرای فاضل نظری (گریه های امپراطور، اقلیت ، آن ها و ضد هر کدوم رو تونستین بخونین)

آهان ! سعدی بزرگ و عزیز من رو فراموش نکنید ! از گلستان که من خیلی دوسش دارم چیزی نمی گم (ولی شما فراموشش نکنین) غزلیاتش واقعا دل آدم رو میبره ! (در مورد من حتی بیشتر از حافظ) 

7- نهج البلاغه با یه ترجمه ی ساده و فهمیدنی که قشنگ بعضی جاها دلت بره و بعضی جاها دلت بسوزه و بعضی جاها از درد بمیری !(ترجمه ی سید جعفر شهیدی خیلی قشنگه ولی من ترجمه ی ساده و قابل فهم مرحوم "محمد دشتی" رو ترجیح میدم . تو ترجمه ی شهیدی به نظر بی سوادی مثل بنده یه مقدار ساده و قابل فهم بودن فدای زیبایی و آهنگین شدن متن شده ! )

8- رمانهای فاخر انتشارات کتاب نیستان هم خوبند مثل "رقص بسمل " و " آن گاه مانند ماه" . آهان الان یادم افتاد کتاب بسیار بسیار بسیار دوست داشتنی و محشر "نامیرا"ی صادق کرمیار(+) از همین انتشارات رو اگه نخوندین خوندنش رو حتما تو برنامه هاتون بگنجونیدش !

9- حتی اگه کتاب تو ژانر جنگ و دفاع مقدس رو دوست ندارین ، فقط این بار حرف من رو زمین نندازین و کتاب"پایی که جا ماند" سید ناصر حسینی منتشر شده توسط سوره مهر رو بخونید . مطمئنم پشیمون نمیشید . اگه خوشتون اومد کتاب " سفر به گرای 270 درجه" رو هم بخونین که زیادی خوبه !

و کلی کتاب دیگه که دل و دماغ و حوصله ی سر زدن به کتابخونه ام رو ندارم تا ببینم شون و یادم بیان!

تو موضوع "کتابهای من" وبلاگ تا جایی که تونستم درباره ی بعضی کتابهای خوبم توضیح دادم ان شاءالله بتونم باز هم کتاب بخونم و درباره شون بنویسم (میشه برام دعا کنید ؟ خیییییییییییلی زیاد !)

دلم میخواست این عید کتاب "دُن آرام" رو بخونم که ...!

نکته: ترتیب معرفی این کتابها فقط نشان دهنده ی ترتیبی هست که اونا به خاطرم خطور کردن نه نشاندهنده ی رجحان و ارزششون !

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

پ ن1:

یا مقلب القلوب ...

پ ن2:

نمازی خوانده ام در بارش یکریز ترتیلش           فدای عطر "حول حالنا"ی سال تحویلش 

۳ ۰۱ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۰۵
سپیدار

.

مینی شعر (229)

کاش دلتنگی رودی بود که به دریا می ریخت ...

۱ ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۲۴
سپیدار

خدایا!

به من قدرتی بده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر بدهم!

و شهامتی ، تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر بدهم!

و دانایی و بینشی تا فرق این دو را بدانم! 

مینی شعر (230)

پروردگارم! همانا من به هر خیری که بر من بباری نیازمند و فقیرم !

...

پ ن: عاشق این ذکر یونسیه ام:

لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

۲ ۲۷ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۲۰
سپیدار

آهن دلان به آه ملایم نمی شوند          چون قفل بسته را به نفس واکند کسی؟

صائب

پ ن:

خیلی هامون می دونیم "دل تکونی" مهمتر از "خونه تکونی" هست و خیلی هامون هم می تونیم ساعتها درباره ی اهمیت و لزوم این کار سخنرانی کنیم و کتاب بنویسیم . اما اینکه خودمون واقعا عامل به دانسته هامون هستیم یا نه مهمه ! چقدر شده تو همچین روزایی که فکر کردیم حالا وقتشه که یه تکونی هم به این دل سنگین شده مون بدیم ، بهونه آوردیم که : این نه ! این خیلی اذیتم کرده ! اون نه ! اون باید اول پا پیش بگذاره ! فلانی نه !بود و نبودش مهم نیست ! و ... خلاصه فقط گرد فراموشی رو از روی کینه های تلمبار شده تو دلمون پاک کردیم و اون ناراحتی و کینه رو جلا داده و تمیز گذاشتیم سر جاش !درست مثل وقتی که تو خونه تکونی به یه سری وسایل قدیمی و به درد نخور و جاگیر و بلااستفاده برخورد می کنیم که چون دلمون نمیاد دورش بندازیم فقط تمیزشون می کنیم و دوباره میگذاریم سر جاش !

۱ ۲۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۵۵
سپیدار

هرچی صدات میکنم

به من جواب نمی دی

دلم برات تنگ شده

فاطمه جان شنیدی ؟

شاید که قهری با من

شاید دوستم نداری

دلت میاد فاطمه (س)

اشکمو در بیاری

اگر دروغی گفتم

یا کار زشتی کردم

نفهمیدم ، ببخشید

پس بگو آشتی کردم

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

این شعر خانم "شکوه قاسم نیا" با عنوان "قهر و آشتی" تو مجله ی رشد سال گذشته ی کلاس اولی ها چاپ شده بود و بچه های کلاسم این شعر رو خیلی دوست داشتن.

از اون شعرهاییه که من هم دوسش دارم.

۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۵۳
سپیدار

بسازم خنجری نیشش زفولاد؟؟؟        زنم بر دیده تا دل گردد آزاد؟؟؟

یعنی این راهشه؟!!!!!!

۰ ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۰۳
سپیدار

من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم

نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم

سلامی صمیمی‌تر از غم ندیدم
به اندازه‌ی غم تو را دوست دارم

بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم

جهان یک دهان شد هم‌آواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم

(قیصر امین پور)

◆•◆•◆•◆•◆•◆◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

پ ن:

از عمر من آنچه مانده بر جای        برگیر و به عمر دوست افزای       

 

۰ ۲۳ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۵۲
سپیدار

اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْس لا تَشْبَعُ، وَ مِنْ قَلْب لا یَخْشَعُ، 

*بار خدایا به تو پناه مى برم از نفسی که سیر نشود و از دلی که خشوع ندارد .

 

وَمِنْ عِلْم لا یَنْفَعُ، وَمِنْ صَلاة لا تُرْفَعُ، وَ مِنْ دُعآء لا یُسْمَعُ، 

و از دانشی که سود ندهد و از نمازی که بالا نرود و از دعایی که شنیده نشود .

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ، وَالْفَرَجَ بَعْدَ الْکَرْبِ، وَ الرَّخآءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ،

خدایا از تو خواستارم آسانى پس از دشوارى را و گشایش پس از گرفتارى و فراوانى پس از سختى 

 

 اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَة فَمِنْکَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اَلِیْکَ.

بار خدایا هر نعمتى که ما داریم از آن تو است که معبودى جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و بسوى تو بازگشت کنم.

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

پ ن:

خدایا!

چشمانم را مؤمن و دلم را نرم کن!

۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۳
سپیدار