روز ازل ملائکه از برزخ وجود / ما را به قید عشق تو آزاد کرده اند
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ق.ظ
عفو فرمودی غلام رو سیاه خویش را
گرچه خود هرگز نمی بخشم گناه خویش را
سایه ات را از مدار رو سیاهان بر مدار
ماه از شب برنمی گیرد نگاه خویش را
چشم بر گلدسته ها می دوزم و حس می کنم
کفتری در سینه ام گم کرده راه خویش را
ابر ها در سینه ام تا سر به هم می آورند
می کشم تا توس بغض گاه گاه خویش را
در گذار از گنبدت تنها نه ما، خورشید نیز
برکشد از کاکل زرین کلاه خویش را
تا حدیث نور گفتی، شاعران لب دوختند
آهوان سرمه سا، چشم سیاه خویش را
جز تو شاهی نیست در عالم که گاه بارِ عام
پر کند از خیل خاصان بارگاه خویش را
در خراسان یافتم _ای آن که می گفتی مرا
بر زمین پیدا نخواهی کرد ماه خویش را_
هر که روشن دل تر این جا مستجاب الدعوه تر!
همدم آیینه هایش ساز آه خویش را
علیرضا بدیع
بیت عنوان هم از علیرضا بدیع
پ ن: خوشا به بخت بلندم که در کنار " توأم "