هر چه هستی، باش! اما باش !
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۸ ب.ظ
با توام
ای لنگر تسکین!
ای تکانهای دل!
ای آرامش ساحل!
با توام
ای نور!
ای منشور!
ای تمام طیفهای آفتابی!
ای کبود ارغوانی!
ای بنفشابی!
با تو ای دلشوره ی شیرین!
با توام
ای شادی غمگین!
با توام
ای غم!
غم مبهم!
ای نمی دانم!
هر چه هستی باش!
اما کاش...
نه، جز اینم آرزویی نیست:
هر چه هستی باش!
اما باش!
شعر از قیصر امین پور، کتاب آینه های ناگهان، نشر افق
بی ربط:
و سر انگشتی به روی شیشه های مات
بار دیگر می نویسد:"خانه ام ابری است"
۹۲/۰۹/۱۳