سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲۶۲ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

اگر بچه‌ای تکلیف نمی‌نویسد، گیر ندهید، خودش می‌داند و معلمش.

اگر بچه‌ای از خوابِ نازِ صبح بیدار نمی‌شود، خودش می‌داند و ناظمش.

اگر درس نخواند، خودش می‌داند و کارنامه‌اش. به پدر و مادرش مربوط نیست.

به پدر و مادرش این مربوط است که با هم در خانه دعوا نکنند ، تفریحات خارج از سن و سال بچه ایجاد نکنند، وسط هفته تا دیروقت مهمانی نباشند، بچه‌شان را کتابفروشی و موزه و پارک ببرند، در خانه میوه داشته باشند، با بچه‌شان بازی کنند، شب‌ها موقع شام همه دور سفره‌ی غذا گفتگو کنند، با پوست میوه شکل‌های عجیب و غریب درست کنند، هر از گاهی با معلم‌ِ بچه دیدار کنند، به بچه یاد دهند توی اتاقش گلدان داشته باشد و هر روز از آن مراقبت کند، برایش اسباب‌بازی‌هایی بخرند که دستِ بچه ورزیده شود، خودشان هم – بلا نسبت! – یک وقت‌هایی کتاب بخوانند. با بچه شوخی کنند. هی نگویند: «پول نداریم.»، سر بچه منت نگذارند که برایت فلان و بهمان کرده‌ایم، حواسشان باشد دوست‌های خوب دور و بر بچه باشد... همین!

(متن از آقای علی اکبر زین العابدین)

۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۱۵
سپیدار

تلویزیون داره یه سگ رو نشون میده .

میپرسم: چرا سگا همیشه زبونشون بیرونه و انگار نفس نفس میزنن؟(قبلا دلیلش رو خونده یا شنیده بودم ولی یادم نمی اومد! )

میگه: تا حالا سگ نبودم ! نمیدونم !

بلافاصله تلویزیون یه الاغ رو نشون میده که تو خاکها داره غلت میخوره!

با اینکه دلیل این کار الاغه رو میدونم اما بدجنسی می کنم و می پرسم:

-چرا الاغا رو خاکها غلت می زنن؟

جواب میده : برای اینکه خستگی در کنن و ...

بهش نگاه می کنم با خنده و موذیانه میگم : اِ ...؟!!!

خنده ش میگیره ، منظورم رو می فهمه ولی کار رو خرابتر می کنه با توضیحی که درباره ی دلیل بیرون بودن زبون سگا میده !

۱ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۱۳
سپیدار

1_1351862015572717_orig.jpg

مولای من!

خلیفه نیستی
سلطان هم
فقط امام اول مظلومانی
و جای پنج سال
می‌شد که پنجاه سال حاکم باشی
می‌شد که شامات را
چون دندانی کند و پراکند
که سهم بچه‌های ابوسفیان باشد
و در امارت کوفه
کاری هم به «ابن‌ملجم» و «قطام» داد.

 اما مولای من!
آن کفش‌های وصله‌دار هم
مناسب پای حضرت حاکم نیست!


۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۵
سپیدار

مرا به وسعت آبی "رنگ ها" ببرید...

نقاشی روی سنگ (15 عکس)

 بی ربط:

بهار ، بی تو رسیده است و من چو مشتی برف

اگر چه فصل شکوفایی ست ، می میرم

۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۳۶
سپیدار

از آب و خاک و مِهر تو سرشته شد گِلم           مهر اگر برون رود گِلی شود دلم*

iran flag

یکی از چیزهایی که دیدنش وااااااااااااااااااقعاً حالم رو خوب می کنه و از تهِ تهِ تهِ دل دوسِش دارم ، پرچم ایرانِ! از رنگها و ترکیب قشنگش بگیر تا اون طرح گرافیکی معرکه ی "لا اله الّا الله" وسطش!

به خاطر همین پرچم هم تدریس نشانه های" ایــ = ایران" و "پ=پرچم" رو خیــــــــــــــــــــــلی دوست دارم.

وقتی به بچه ها یاد میدم که بخونن:

سبز و سفید و قرمز ، سه رنگ پرچم ماست

پرچم ایران ما ، قشنگترین پرچماست

یا وقتی شعر:

چپ چپ چپ چپ راست راست راست     ایران ایران وطن ماست

عمو پورنگ رو یادشون میدم ، بیشتر از بچه ها خودم ذوق می کنم. مخصوصا وقتی می رسیم به اونجا که میگه:

در چشم ما زیباتر ، از هر جای این دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاست

که رسماً کلاس منفجر میشه

♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥♡♥

 

* روایت های مختلفی از این بیت دیدم :(تهی شود دلم - چه می شود دلم - گِلی شود دلم) که من با توجه به مصرع قبلی و مفهوم شعر روایت" گِلی شود دلم" رو بیشتر می پسندم!

پ ن: تم اصلی گوشیم هم همین پرچم نازنینِ! البته بعضی مواقع هم برای تنوع یه چیزایی مثل گل شمعدونی میگذارم

پاینده مانی و جاودان

جمهوری اسلامی

ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران

بی ربط:

دمِ عمو پورنگ و کلاه قرمزی هم گرم موندم اگه اینا نبودن از تلویزیون چه استفاده ی دیگه ای میشد کرد؟! اگه تلویزیون مکعبی های قدیم بود باز میشد به جای میز ، صندلی، زیر گلدونی و امثالهم ازشون کار کشید

۰ ۱۲ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۵۰
سپیدار

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

از فردا

 در این شهر

 شکسته می خوانم نمازهایم را

 تو میروی

 و تمام شهری که وطن من است

 غرق غربت می شود

◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆

پ ن: ابکنی ... وبک للیتاما...

۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۰۴
سپیدار

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

امام جعفر صادقعلیه السّلام:

نوروز روزی است که خداوند از بندگان پیمان گرفت که او را بپرستند و برای او شریک نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند و به پیشوایان دین ایمان بیاورند.

همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد.

همان روزی است که پیامبر خداصلّی الله وعلیه واله وسلّم امیرالمومنین علی علیه السّلام را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند و خرد کرد، چنان که ابراهیم نیز چنین کرد.

همان روزی است که پیامبرصلّی الله وعلیه واله وسلّم به یاران خود فرمود تا با علی علیه السّلام به عنوان امیرالمومنین بیعت کنند.

همان روزی است که قائم آل محمدصلّی الله وعلیه واله وسلّم  و اولیای امر در آن ظهور کنند.

همان روزی است که قائم بر دجال پیروز شود و او را بر دار می کشد .

و هیچ روزِ نوروزی نیست که ما در آن منتظر گشایش و فرجی نباشیم،

زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

سال نوی همه تون پر خیر و برکت

۰ ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۰
سپیدار

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

پ ن:

فدای عطر «حوّل حالنا»ی سال تحویلش

۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۲۱:۵۶
سپیدار

 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

 شاید کمی دیر شده باشه... ولی می نویسم ! برای آینده و آیندگان!

از وبلاگ بیمارستان دریایی دکتر یونس ، رسیدم به "مسیر"!

نویسنده ی محترم وبلاگ "مسیر " ، آخرین پست وبلاگشون رو اختصاص دادن به (ایرانی خریدهاشون ) تقریبا یه ماهی هست که این پست نوشته شده و بیش از 100 نفر از دوستان با کامنتهاشون ، کمک کردن به غنی تر شدن مطلبشون !

اما موضوع چیه؟

خانواده ی مادری "مسیر " جان ،خانواده ی مرفهی هستن که به قول خودشون ، خرید جنس ایرانی براشون فحش ناموسیه ! اما مادر جان "مسیر"جان ، نسبت به ایران و تولید ایرانی ، غیرت دارن! (غیرتا! نه اینکه این حرف فقط لقلقه ی زبونشون باشه ، مثل من و خیلی های دیگه!) حالا "مسیر"خانوم زحمت کشیدن و ابتدا از برندها و مارک های خوب ایرانی که خودشون و دوستان و خانواده شون خریدن ، گفتن همراه با آدرس سایت و فروشگاه و از بقیه خواستن اونا هم تجربیاتشون رو رو کنن! و دوستان دیگه هم زحمت کشیدن و برندها رو طبقه بندی و لیست کردن ! همراه با لینک سایت محصولات و آدرس فروشگاه ها تو جاهای مختلف!

لینک دو پست آخر و لیست تهیه شده هم اینها هستن:

***فرهنگ سازی به رنگ مادر ***

**ایرانی خریدهایم**

*جدول محصولات*

پ ن: من خودم خیلی اهل خرید کردن ، اونم با توجه به مُد و برند نیستم ، راستش تا چند سال پیش هم اصلا برام مهم نبود برند و مارکش ایرانی باشه یانه! اگه از چیزی خوشم می اومد ، همین که با پول تو کیفم تناسب داشت کافی بود تا بخوام بخرمش! اما چند وقتیه دلم میخواد یه طور دیگه باشم! و این جدول شاید کمکم کنه برا طور دیگه شدن!

۰ ۲۷ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۰۰
سپیدار

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ

دو تا از کارهای خونه تکونی ، الّا و لابد ، وظیفه ی خاص منه!  "آکواریوم تکانی" و "کتابخونه تکانی"!

1-کار سخت و زمانبر ، آکواریومه! سالی یک یا دو بار باید آب و شن و وسایل توش رو  خالی و دوباره بچینم ! کاری که حداقل یه روز وقت می بره!

و احتمالاً برای ماهی هایی که طی سال ، جمع دوستانشون رو ترک کردن، جایگزین بیاریم!

2-کار شیرین و دوست داشتنی اما ، تمیز کردن کتابخونه ست. طی این کار ، کتابهایی رو کشف! می کنم که دوست دارم برای بار چندم بخونمشون! اینها رو جدا می کنم برای قفسه ی توی اتاقم تا عید از خجالتشون در بیام!

اول اینکه اینها نصف کتابهای ماست! دوم :از اونجایی که هر سال اردیبهشت عزا می گیرم که کتابهای جدید رو که از نمایشگاه می گیرم ، کجا جا بدم! تو همین خونه تکونی عید تا جای ممکن کتابها رو از کتابخونه خارج می کنم! حالا یا میرن تو انبار یا ...

(پارسال 50 جلد کتابی رو که دوست نداشتم ، چیدم تو کارتن و گذاشتم کنار سطل زباله ی سرکوچه تا عزیزان شهرداری زحمتش رو بکشند!)

توی این "کتابخونه تکونی" یه مجموعه کتاب کشف کردم برای نوجوانان، توووووووپ!!!!! که تو پست بعد خدمتتون عرض می کنم!

۴ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۰۴
سپیدار