سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲۶۴ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

من زیاد اهل تلویزیون و سینما و کلا رسانه های تصویری نیستم، رسانه های مکتوب و شنیداری رو ترجیح میدم. 

تخصصی هم تو فیلمنامه نویسی و فیلمبرداری و کارگردانی و نور و ...  ندارم. بنابراین ملاک خوبی و بدی یه فیلم از نظر من ، نه مقولات تخصصی و حرفه ای که دل و عقلمه. همین! 

 "قلاده های طلا" رو هم از این پنجره تماشا کردم. با همین دل و عقل! و با تمام انتقاداتی که بهش شده و میشه، و من هم بعضی انتقادهارو قبول دارم، و مطمئنا فیلمی خالی از اشکال و ایراد نیست، من این فیلم رو دوست دارم ! 

سعی می کنم امشب که از شبکه 5 تکرار میشه دوباره ببینمش!  و. . .  حیف شد نرفتم تو سینما ببینمش!

آقای طالبی! دست مریزاد!

۰ ۱۳ دی ۹۲ ، ۰۲:۰۲
سپیدار

برای ورود به حرم امام رضا علیه السلام  اول  وارد "بست" میشیم . "بست" جاییه که فقط از یه طرف به دنیای بیرون راه داره و از سه طرف بسته است . 

بعد از گذشت از بست، وارد " صحن" میشیم. صحن جاییه که از چهار طرف ، از دنیای بیرون جدا شده.

بعد از صحن ، "رواق"  پیش رومونه. رواق سقف هم داره، یعنی از 5 طرف ، ما رو از دنیا جدا می کنه . 

وقتی آروم آروم از دنیا  جدا شدیم ، حالا  می تونیم ضریح رو ببینیم . . .  بعد روضه منوره و زیارت امام مهربون.

این نقشه ای است که شیخ بهایی برای زیارت حضرت رضا " علیه آلاف التحیة و الثنا" ریخته! دمش گرم با این شعورش! براى شادى روحش:

اللهم صلى على محمد وآل محمد و عجل فرجهم

 

۰ ۱۲ دی ۹۲ ، ۱۳:۱۸
سپیدار

امروز فیلم سینمایی" سپیده " رو از شبکه 3 دیدم ، یکی از سه گانه ی سپیده ، سایه و ستاره. از اون فیلمهای قشنگه. (گویا قراره سایه و ستاره رو هم امروز بده!!)

بازیگراش، پریوش نظریه و آرش مجیدی. 

زن و شوهری که عاشقانه هم رو دوست دارن. سپیده (پریوش نظریه) که باردار است، دچار یک بیماری قلبی صعب العلاج است. تصمیم می گیره بچه رو نگه داره ... .

بازی ها خیلی روون و قابل باور . بازی "آرش مجیدی"  در نقش شوهر سپیده، مثل همیشه عاااااااااااالی! 

دیالوگها به جا و قشنگ ، مخصوصا قسمت هایی که مادر برای بچه ی به دنیا نیومده اش میگه(ضبط می کنه).  

آقای روح الله حجازی ! متشکرم بابت ساختن این فیلم خووووووب!

۰ ۱۰ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۸
سپیدار

 

یادش به خیر راهپیمایی روز ۹ دی ۸۸

اسم ۹ دی، حس خوبی بهم میده . اگه نمی رفتم مطمئنم خودم رو به خاطر این کوتاهی نمی بخشیدم.

خدا رو هزار مرتبه شکر که اون روز من هم بودم.

شیرینی اون راهپیمایی رو فقط باید بودی و حس می کردی تا بفهمی.

شیرینی اهلا من العسل

 

۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۱۵:۳۲
سپیدار

هفته ی پیش نشانه ی ( اِ   ِ   ـه   ه ) رو تدریس کردم. این نشانه یکی از سخت ترین نشانه ها هم برای یاد دادن و هم برای یاد گرفتنه! معمولا یه هفته ای براش وقت میگذاریم.

چهارشنبه بعد از تدریس، شکل نشانه ی ( اِ ) رو تو دفترکار بچه ها کشیدم و برای اینکه شکل نشانه تو ذهنشون بمونه کلمه ی (امام) رو مثال زدیم و نوشتیم . به عنوان تکلیف ازشون خواستم یه تصویر از امام جلوی اون نشانه بچسبونن.

برای نشانه ی نشانه ی (  ِ  )باکاغذ رنگی و تکنیک اوریگامی ، یه مداد درست کردیم  و تو دفترکارشون چسبوندن . 

 برای نشانه ی ( ـه   ه ) تو دفترشون یه ستاره ی بزرگ کشیدم و ازشون خواستم به سلیقه ی خودشون براش چشم و ابرو و ... اضافه کنن.

شنبه دفترها رو نگاه کردم. نقاشی های قشنگی با نشانه های ( اِ   ِ   ـه   ه ) کشیده بودن. اما چیز جالب عکس امام بود.

بیشتر بچه های کلاس عکس امام خمینی و آیت الله خامنه ای رو چسبونده بودن. سه نفر هم نقاشی امام با صورت نورانی ( نقاشی یکی از چهارده معصوم علیهما السلام).

 از دیدن دفتر ستایش جا خوردم! 2 تا عکس از روزنامه کنده و چسبونده بود . کوچک و سیاه و سفید.

یک عکس از آیت الله جوادی آملی و یک عکس از مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی!!!     :)

۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۱۶:۳۲
سپیدار

این هم فال حافظ شب یلدای ما:

کی شعر تر انگیزد ، خاطر که حزین باشد

یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد

از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار

صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد

غمناک نباید بود از طعن حسود ، ای دل

شاید که چو وابینی ، خیر تو در این باشد

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند

در دایره قسمت اوضاع چنین باشد

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

کمی بی ربط: نمی دونم چه حکمتیه که وقتی برای دیگرون فال حافظ می گیرم، معمولا ، شرمنده م نمی کنه و جواب درست میده(لزوما درست مساوی خوب و خوش نیست!) اما برای خودم ،سر در نمیارم چی میگه! حافظ بیچاره هم ،سرش گیج میره و میمونه چی بگه!!!

۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۲:۰۳
سپیدار

پارسال بعد از تدریس نشانه ی (ق )  ، مسابقه ای بین بچه ها ترتیب دادم  با این موضوع ( کلمه هایی که (ق) دارند!)  و قرار شد هر کس بیشترین کلمه رو بنویسه جایزه بگیره. 

قرار شد اگه نسبت به کلمه ای شک دارن از من بپرسن( بعضی از بچه ها می دونستن یه نشانه ی دیگه هم داریم که صداش مثل"ق" است=غ، برای همین می پرسیدن تا مطمین بشن)بعد از مدتی ، غزل اومد و پرسید:

خانوم! می تونم بنویسم، من غلام قمرم!!!

انتظار شنیدن این کلمه رو نداشتم، اونم از یه بچه ی 7ساله! از این که تو گنجینه ی لغاتش ، همچین کلماتی هم داشت خیلی خوش حال شدم!

 جالب بود ، چند روز بود تصنیف "غلام قمر" رو با صدای علیرضا قربانی گوش می کردم!

^^^^^^^^        *********        ^^^^^^^^        ********        ^^^^^^^^

من غلام قمرم ،غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو

ور از این بی‌خبری، رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر،  نیست دگر،  هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی! جز که به سر ، هیچ مگو

قمری،  جان صفتی،  در ره دل پیدا شد

در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو

گفتم ای دل چه مه‌ست این؟ دل اشارت می‌کرد

که نه اندازه توست ، این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است؟

گفت این غیر فرشته‌ست و بشر ، هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال

خیز از این خانه برو،  رخت ببر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن ، نه که این وصف خداست؟

گفت این هست ولی ،جان پدر! هیچ مگو

۰ ۲۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۰۵
سپیدار

این ببر خوشگل رو می خواستم تو پست قبلی بگذارم... ولی نمیشه!

البته که مطلب درباره ی گربه بود ، ولی از اون جایی که شیر و ببر و پلنگ و گربه، با هم فامیلن، منم تصویر ببر رو میگذارم که خیلی دوسش دارم!

پ ن : حدود 2سال پیش ، در جواب سوال " اسم سه تا حیوونی رو که دوست داری ، بگو!"  گفتم: " ببر ، ببر ، ببر"!!! وقتی اصرار کردن که نه ! تکراری نباشه ، گفتم: "ببر ،... گنجشک ، ... ببر"!!! حالا چه سنخیتی بین ببر و گنجشک هست! بماند ؛ که خودم هم نمی دونم!!! ولی برام جالبه که هنوز بعد از سالها،نظرم  همونه! با این تفاوت که هر بار ممکنه جای "گنجشک" با جک و جونورای دیگه عوض بشه!!مثلا با "ببر"!

۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۹:۳۶
سپیدار

به بچه ها گفته بودم .هر کدوم عکس یا نقاشییه حیوون رو بیارن ، آوردن و دور تا دور کلاس چسبوندیم.

بعد از اینکه هر کدوم درباره ی غذای حیوون خودشون توضیح دادن، نوبت نمایش نحوه ی راه رفتن حیوونا شد.

یکی دو نفری اومدن و حرکت حیووناشونو نمایش دادن. بعد نوبت ساغر شد؛ساغر اومد و روی زمین چهار دست و پا، دو قدمی حرکت کرد که یعنی گربه رو 4دست و پاش حرکت می کنه!

:ساغر صدای گربه رو هم دربیار!

ساغر بلند شد و با خجالت سرشو بالا برد که "نه"! 

:چرا؟ صدای گربه که قشنگه!

دوباره سرشو به علامت "نه"بالا برد و با خجالت گفت: نه!!!

:آخه چرا؟

گفت: چرا هستی این کارو نکرد؟

دیدم راست میگه ! از هستی خواستم برگرده و دوباره این بار صوتی تصویری نشون بده بز رو!

هستی اومد، 4دست و پا دو قدمی رفت و ... بع ... بع !

: خب! ساغر خانوم بفرمایین!

دوباره با خجالت و لبخند، سرشو چند بار بالا برد و گفت: نمی خوام!!!

موندم چه کار کنم؟! اگه تسلیم خواسته ش میشدم، بعید نبود تکرار این امتناع ، توسط خودش یا بقیه ، تو موقعیت های دیگه...!

: بیا با هم گربه بشیم!

رو زمین زانو زدم! دستهامو رو زمین گذاشتم ! ساغر هم! و .. میو ... میو ...!

صدای آرومی از ساغر شنیدم ، ولی نه ! نشد! هنوز خجالت می کشه.

تو همون وضعیت چهار دست و پا، تنه ای بهش زدم که، من یه گربه ی گرسنه ام ، می خوام سر غذا باهات بجنگم! ... و بلند ... میو!

ساغر هم بلند... میو... میو !!!

بین صدای خنده ی بچه ها از زمین بلند شدم.

بقیه هم اومدن و نحوه ی حرکت و صدای جانورشونو نمایش دادن، شیر ، فیل ، پروانه ،کانگورو ،  جوجه ، ماهی ، گاو ، حلزون ، خرگوش و ...

الاغ!

خدا خیر بده مریم رو که خودش به تنهایی نقشش رو اجرا کرد و از من کمک نخواست!!!

قسمت جالب ماجرا برای من ، ساغر بود که صدای همه ی حیوونا رو با نفر اصلی تقلید می کرد ، حتی الاغ!!!

۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۷:۳۴
سپیدار

سرویسهای بهداشتی عمومی، تقریبا همه جای کشور (سرویس غیر بهداشتی) هستن. از جمله این سرویسهای غیر بهداشتی هم ، سرویس مدارس! 

تو مدرسه ما برای اینکه سرویسها تمیز باشن ، بنده ی خدا معاونها ، هر روز به حربه ای متوسل میشن! از تشویق و نصیحت، تا تهدید! روش جدید اینه که گفتن" تو سرویسهای بهداشتی دوربین مخفی گذاشتیم!"

بقیه راه ها که جواب نداده ، ببینیم دوربین مخفی چه می کنه!

گویا این روش تو یه مدرسه دیگه هم استفاده شده و یکی از همکارا، این خاطره رو از اون مدرسه تعریف می کرد:     

*****   *****  *****

یکی از بچه کوچولوها رفته تو دستشویی خودشو خیس کرده! زنگ زدن مادرش براش لباس بیاره! مادره تعجب،که: پسرم! آخه چرا تو دستشویی ؟تو که تا اینجا اومده بودی؟! بچه میگه : آخه همه جا دوربین داره، اگه شلوارمو در می آوردم منو میدیدن!!!


 دقت کردین جمله (این مکان مجهز به دور بین مدار بسته است) بیشتر ما رو مراقب رفتارمون میکنه تا:

" عالم محضر خداست" و "الم یعلم بان الله یری" !!!

۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۲:۰۲
سپیدار