"خوا" مثل خواهر2
چند روز پیش درس خوا استثنا رو دادم .
بچه ها عکس خواهر یا برادرشون رو آورده بودن و تو دفتر کارشون چسبوندن و تزئینش کردن و بعد از تعریف قصه ی زیر و آموزش "خوا " یه جایی تو همون صفحه نوشتن :
من و ... خواهر / خواهر و برادر هستیم . من خواهرم /برادرم را دوست دارم .
اونایی هم که خواهر و برادر نداشتن ، عکس خودشون رو با هم عوض کردن و با هم خواهر شدن . و عکس همدیگه رو چسبوندن به دفترشون .
بعضی ها هم خواهر یا برادر داشتن ولی عکسش رو نداشتن . بنابراین عکس خواهر یا برادرشون رو کشیدن و باقی ماجرا !
و اما قصه :
"و" قرار بود بره مهمونی و در حین آماده شدن آواز می خوند . چه آوازی؟ صدای (او-و) صدای (اُ) و (و)-نشانه ی "واو" .
اینقدر خوند که صداش گرفت و نتونست حرف بزنه . ناراحت بود که چه کار کنه ؟ دوستاش "خ" و "ا" فکری کردن و گفتن اشکال نداره ما کنارت می شینیم و کمکت می کنیم . رفتن مهمونی و با "ستن " - "بیدن" - "هر" - "هش" و "ندن" دوست شدن . موقع برگشت "و" با خودش فکر می کرد چه تجربه ی جالبی ! یه روزی من صدای "او" داشتم و کلی دوست پیدا کردم . یه روز صدای "اُ" ، یه روز صدای "واو" و حالا هم بدون صدا، کلی دوست پیدا کردم!
اولش می خواستم بگم که "و" ناراحت بود و نمی خواست بره مهمونی و می گفت : من نمیام . خسته شدم ! یه روز به من می گید صِدام "او" هست . یه روز "اُ" یه روز " و" ! بعد "خ" و "ا" بهش میگن باشه تو بیا و هیچ حرفی نزن ... ولی دیدم این قصه بدآموزی داره و قصه ی بالا رو ساختم!تو صفحه ی روبروش و صفحه ی بعدش هم 2 تا گل کشیدیم و بچه ها کلمه های خانواده ی "خواهر" و "خواهش" رو نوشتن و قرار شد همین کار رو برا کلمه های "خوابیدن" ، " خواندن" و "خواستن" تو خونه انجام بدن!
پ ن:
این هم تدریس پارسال (خوا مثل خواهر)
امسال از تدریس این درس به نسبت سالهای گذشته راضی ترم