این قالب طپان که چنین مانده بر زمین/شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
بند هشتم و نهم ترکیب بند محتشم:
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد شور و نشور* و واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید هرجا که بود طائری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعرهٔ هذا حسین او سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت از موجِ خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
* نُشور یعنی زنده شدن مردگان در روز قیامت .
با توجه به معنی نشور ، فکر می کنم "و" بین "شور " و "نشور" باید اضافه باشه . نمیدونم، به نظرم باید می شد :"شورِ نشور" که معنیش بشه :" شورو غوغای روز قیامت"!
نه شمایلهای سه در پنج
نه استریوهای هشت باند
نه انبوه جمعیت !
چه مجلس خلوتی داریم اینجا
من و دوازده بند محتشم.