سبز بی سرخ ، یا ، سبز با سرخ، مساله این است!
چند وقته این فراز زیارت عاشورا ذهنم رو درگیر خودش کرده:
"اللهم اجعل محیای محیا محمد وآل محمد
و مماتی ممات محمد وآل محمد"
قاعدتا باید قسمت اول رو سبز می نوشتم و قسمت دوم رو قرمز! اگه به معنی و مفهوم هم باشه، حیات سبز و مرگ سرخ باید آرزو و خواسته زایر این زیارت باشه!
ولی امروز که داشتم بهش فکر می کردم دیدم، تو این زمونه(شاید هم هر زمونه!)چقدر حیات به سبک این خاندان سخت و در نتیجه سرخه! و از اون ور، چقدر سبزه بعد از ممات به سبک این خاندان! میگم بعد از ممات، چون هنوز ممات به سبک این خاندان ، سرخه!
و به خودم شک کردم! و ازش پرسیدم: همونقدر که قسمت سبز این گزاره رو می خوای، قسمت سرخش رو هم میخوای؟!
یا میخوای دنیات"رنگین کمون " باشه و آخرتت ، سبز!
"خودم" هنوز جواب قطعی و واضحی به سوالم نداده ، ولی باید براش جا بندازم که احتمالا این همون "یسرا" ست که "مع العسر"ه! *
و به قول اون شهید عزیز: بهشت را به بها دهند و به بهانه ندهند!
پ ن:
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم**
* اشاره به آیات 5و6 سوره انشراح( فان مع العسر یسرا، ان مع العسر یسرا)
** مطلع غزل "رفتن" از کتاب"ضد" فاضل نظری، انتشارات سوره مهر
ادامه این شعر را در ادامه مطلب بخوانید
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست، غریبی است
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟!
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم