سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غوک و گون» ثبت شده است

در هجوم تشنگی در زیر خورشید تموز...

پای در زنجیر خاک تفته می نالد گون:

"روزها را می کنم پیمانه با آمد شدن"

غوک نیزاران لای و لوش می گوید جواب:

"چند و چند این تشنگی؟خود را رها کن همچو من

پیش نه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن"

بوته ی خشک گون در پاسخش گوید خموش

"پای در زنجیر خوش تر تا که دست اندر لجن..."

*****

دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی، دفتر شعر"در ستایش کبوترها"

شاعر شعر زیبای"به کجا چنین شتابان/گون از نسیم پرسید...."

 پ ن: به نظرم یه جور ترجمه ی "هیهات من الذله" حضرت اباعبدالله علیه السلام هم هست!

۱ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۰
سپیدار