تا دامن از من کشیدی ، ای سرو سیمین تن من
هر شب زخونابه ی دل ، پر گل بود دامن من
بنشین چو گل در کنارم ، تا بشکفد گل زخارم
ای روی تو لاله زارم ، وی موی تو سوسن من
تا عشق و رندیست کیشم ، یکسان بود نوش و نیشم
من دشمن جان خویشم ، گر او بود دشمن من
قسمت اگر زهر اگر مل ، بالین اگر خار اگر گل
غمگین نباشم که باشد کوی رضا مسکن من
ای گریه دل را صفا ده ، رنگی به رخسار ما ده
خاکم به باد فنا ده ، ای سیل بنیان کن من
وی مرغ شب همرهی کن ، زاری به حال رهی کن
تا بر دلم رحمت آرد صیاد صیدافکن من
این شعر رهی معیری با اسم "کوی رضا" رو علیرضا افتخاری خونده ، محشر! بینهایت دل انگیز! تصنیف "سرو سیمین تن " تو آلبوم سرو سیمین
دانلود این تصنیف
متن کامل این شعر رهی معیری ، در ادامه مطلب
۰
۱۴ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۲۰