سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و وسیع ترین روزی هایت را بر من در هنگام پیر شدنم و قوی ترین نیروهایت را در من به هنگام خستگی ام قرار ده و مرا به کاهلی در عبادتت و کوری در تشخیص طریقت و ارتکاب خلاف دوستیت و پیوستن با کسی که از تو جدا شود و جدا شدن از کسی که با تو بپیوندد مبتلا مساز.

◇◇◇

نفس من در معرض هلاک است مگر آن که توأش نگاه داری . خدایا اگر غم به سوی من لشکر انگیزد ، ساز و سلاح من تویی و اگر از همه جا و همه کس محروم شوم هدف امیدم تویی و اگر حوادث و شداید بر من هجوم آورد استغاثه ام به تو است و هرچه از دست برود عوضش ، و هر چه تباه شود اصلاحش نزد تو ، و هرچه ناپسند داری تغییرش به دست توست. پس پیش از بلا عافیت ، و پیش از طلب توانگری و پیش از گمراه شدن هدایت را بر من إنعام کن و مرا از رنج عیب جویی بندگان محفوظ دار و ایمنی از روز بازپسینم ارزانی دار و از رهبری کاملم برخوردار ساز .

بخشی از دعای بیستم صحیفه ی سجادیه 

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

بالاخره موفق شدم عید امسال حداقل یه کتاب بخونم !!!

کتاب"نیایش" دکتر علی شریعتی رو پارسال به سفارش دوست بزرگواری خریدم ولی تا چند روز پیش فرصت خوندنش فراهم نشده بود . تا اینکه حال و روز این روزهام من رو به سمت این کتاب کشوند و دیدم چه کتاب خوبیه! از اون کتابهاست که اینقدر لذت خوندنش رو با اطرافیان به صورت شفاهی به اشتراک گذاشتم که نوبت گرفتن بعد از من بخونندش!(قبلا گفتم که وقتی من کتابی رو می خونم ، اطرافیان چاره ای ندارن جز اینکه به بخش های منتخب من از اون کتاب گوش فرا دهند!)

مجموعه آثار 8 (نیایش)

کتاب نیایش از 4 بخش یا دفتر تشکیل شده.

دفتر اول : ترجمه ی کتاب نیایش از الکسیس کارل با مقدمه ای از دکتر شریعتی

دکتر الکسیس کارل برنده ی دو جایزه ی نوبل ، نه فیلسوف و ادیب بوده و نه کشیش و جامعه شناس و نه حتی روانشناس بلکه یه فیزیولوژیست و جراح بوده که درباره ی "نیایش" مطالعه کرده و همین فیزیولوژیست بودنش لذت خوندن کتاب رو بیشتر تر کرده. شاید برای اینکه:

خوش تر آن باشد که سرّ دلبران/گفته آید در حدیث دیگران

دفتر دوم: مکتب سجاد: آگاهی ، عشق ، نیاز و جهاد در نیایش

سخنرانی پیاده ی شده ی دکتر درباره ی نیایش . این بخش فوق العاده قشنگ و خوندنیه! 

دفتر سوم: نیایش (متن نیایش دکتر شریعتی )

دفتر چهارم: زیباترین روح پرستنده ، امام سجاد علیه السلام ؛ که به شخصه این بخش رو خیلی دوست دارم و طبق عادت که زیر کلمات و جملاتی که برام جالبند خط می کشم، این بخش از کتاب رو تقریبا خط خطی کردم !

بخش هایی از کتاب: (هر چند اگه قرار بود فقط جاهایی که زیرشون خط کشیدم رو اینجا بنویسم باید تقریبا یک سوم کتاب رو پیاده می کردم !)

۱ ۱۳ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۷
سپیدار

اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْس لا تَشْبَعُ، وَ مِنْ قَلْب لا یَخْشَعُ، 

*بار خدایا به تو پناه مى برم از نفسی که سیر نشود و از دلی که خشوع ندارد .

 

وَمِنْ عِلْم لا یَنْفَعُ، وَمِنْ صَلاة لا تُرْفَعُ، وَ مِنْ دُعآء لا یُسْمَعُ، 

و از دانشی که سود ندهد و از نمازی که بالا نرود و از دعایی که شنیده نشود .

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الْیُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ، وَالْفَرَجَ بَعْدَ الْکَرْبِ، وَ الرَّخآءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ،

خدایا از تو خواستارم آسانى پس از دشوارى را و گشایش پس از گرفتارى و فراوانى پس از سختى 

 

 اَللّهُمَّ ما بِنا مِنْ نِعْمَة فَمِنْکَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَسْتَغْفِرُکَ وَ اَتُوبُ اَلِیْکَ.

بار خدایا هر نعمتى که ما داریم از آن تو است که معبودى جز تو نیست از تو آمرزش خواهم و بسوى تو بازگشت کنم.

◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆•◆

پ ن:

خدایا!

چشمانم را مؤمن و دلم را نرم کن!

۰ ۲۲ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۴۳
سپیدار

ما به امید عطای تو چنین بی کاریم  

 کار ما را به امید دگران نگذاری!

 این هم ذکر نیمه شب ما که حضرت حافظ میگه: دعای نیم شبی دفع صد بلا بکند!

پ ن 1: به نظرم باید مصرع اولش رو اینطوری تغییر بدم : ما به امید عطای تو چنین بدکاریم!

با این پرونده ی سیاهی که داریم ، بدکار بیشتر برازنده مونه! ای کاش بی کار بودیم ! (ببخشید ! حقش نیست جمع ببندم ولی چه کنم که هر کی میره جهنم دنبال همراه می گرده!)

پ ن 2: چقدر این ذکر یونسیه قشنگه! لا اله الا انت سبحانک انى کنت من الظالمین

و چقدر انرژی مثبت داره ادامه اش ، اونجا که میگه "و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین"

۰ ۲۶ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۵۶
سپیدار

دی ماه 89 یه کتابی خریدم به اسم "من دانای کل هستم " اثر مصطفی مستور ، انتشارات ققنوس

یه کتاب کوچیک 96 صفحه ایی که شامل 7 داستان کوتاهه.

یه چیز جالب تو کتابهای مستور ، شخصیت ها و قصه هاشونه که انگار تموم نمیشن و مدام تو کتابها و قصه های دیگه سرک میکشن! ولی هر بار از یه زاویه ی جدید! و اگر با این شخصیتها و قصه ها قبلا آشنا شده باشی ، لذت خوندن داستان چند برابر میشه. 

مثلا همین کتاب "من دانای کل هستم"! 

تو قصه ی اولش ، سر و کله ی "سوسن" کتاب"استخوان خوک و دستهای جذامی" پیدا شده!

تو قسمت دومش، یعنی قصه "من دانای کل هستم"، گریزی زده به داستان "در چشمهات شنا می کنم و در دست هات می میرم" کتاب "چند روایتر معتبر" .این خصوصیت ، کم و بیش تو بقیه ی کتابها هم صادقه.

قسمت مورد علاقه ی من تو این کتاب، همین داستان"من دانای کل هستم" هستش!!!

داستان نویسنده ای که از زاویه ی دید ، دانای کل ، داستانی می نویسه که باید توش یه بی گناهی ، توسط یه بی گناه دیگه کشته بشه، و بازی با مفهوم "دانای کل" و استدلالهای همسر نویسنده درباره ی رابطه ی شخصیتها ودانای کل ، خیلی قشنگه.

قسمتی از کتاب :

"دارم می پرسم چرا، چرا داستان را تغییر داده ای؟"

گریه اش گرفت. بعد چیزهایی گفت که بیشتر عصبانی ام کرد. گفت:"تو حق نداری هر کاری که دلت می خواهد بکنی." گفت من حق ندارم کسی رو خلق کنم و بعد هر بلایی که بخواهم سر او بیاورم.

گفتم:"گوش کن چی میگم . من تنها می دونم که یونس، یوسف رو میکشه من می نویسم او یوسف رو می کشه . من تنها فعل او رو می نویسم . او رو به هیچ کاری مجبور نمی کنم."

گفت:"اگر من بنویسم یونس در آخرین لحظه پشیمان می شود، دیگر یوسف کشته نخواهد شد." گفت:"همه چیز دست خودته." گفت:" تو دانای کل هستی ، مگه نه؟"

*****     *****     *****     *****     *****

معمولا وقتی کتابی می خونم ، مدادی دستم می گیرم و جاهایی که دوست دارم رو علامت می گذارم ، یا تو حاشیه اش چیزهایی می نویسم، آخر این داستان نوشتم:

 به هر حال "من"، "دانای کل "رو دوست دارم!

کاش کسی دعایی یا شفاعتی بکند ... 

۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۰:۳۷
سپیدار