سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

دل آدمی بزرگتر از این زندگیست ، و این راز تنهایی اوست

سپید مشق

اینستاگرام »»» سپیدمشق 3pidmashgh
ایتا ٠۹۲۱۶۹۹۵۸۶۹

چون قناری به قفس؟ یا چو پرستو به سفر؟
هیچ یک ! من چو کبوتر؛ نه رهایم ، نه اسیر !
◆•◆•◆•◆
گویند رفیقانم کز عشق بپرهیزم
از عشق بپرهیزم ، پس با چه درآمیزم؟
◆•◆•◆•◆
گره خورده نگاهم
به در خانه که شاید
تو بیایی ز در و
گره گشایی ز دلم...

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین وارث آدم» ثبت شده است

دکتر شریعتی تو کتاب " حسین وارث آدم " تو بخش " بحثی راجع به شهید " در مورد کلمه و مفهوم شهید حرفهایی زده فوق العاده جالب و شنیدنی (و خوندنی!)

تو پرانتز یه چیز بگم : اصولا کتاب خوندن برا من فعالیتی هست که با یه سری آیین و عادات گره خورده ؛ مثلا تو کتابخونی، من یه عادت مزخرفی دارم که وقتی کتاب یا هر مطلبی می خونم اگه از جاییش خوشم بیاد یا برام جالب و جدید باشه ، غیر از اینکه زیر اون مطلب رو باید خط بکشم و حاشیه نویسی کنم ! اگه کسی تو اون حوالی و تو شعاع 5-6 متریم باشه باید و لابد با من تو این هیجان شریک بشه!  پرانتز بسته!

  وقتی این بخش کتاب "حسین وارث آدم " رو می خوندم اینقدر هیجان زده بودم و اینقدر موضوع برام جالب بود که مدام می گفتم: واااااای چقدر جالب ! اینجا رو گوش کن! ... تا حالا اینطوری به موضوع نگاه کرده بودی؟ ... نظرت درباره ی فلان کلمه چیه؟... ببین چه نگاه قشنگی داره! ... خلاصه اگه طرف از این مطلب خوشش هم نیاد باید باهام همراهی کنه!

اما اون بخش های هیجان انگیز :(تقطیع شده از 7-8 صفحه ی کتاب )

۱ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۱
سپیدار

نقشه دجله و فرات.png

این بین النهرین نه تنها تاریخ ، که گویی " فلسفه ی تاریخ" است که در صورت جغرافیا تجسم یافته است ، بین النهرین - عراق امروز - سرزمینی است میانه ی "دو رود" دجله و فرات !

شمال بین النهرین ترکیه و ارمنستان است. کوهستان‌های این سرزمین پوشیده از برف و یخ است، بی‌تضاد و بی‌تبعیض، یکنواختی‌ای سرد و برابری‌ای جامد، «از آنکه» حرکت نیست و «در نتیجه» حرکت نیست. اشتراک اولیه تاریخ چنین است. و از این سرچشمه واحد و مشترک، دو رود دجله و فرات سر می‌گیرند و به سوی جنوب سرازیر می‌شوند.

عجیب است که بزرگترین صحنه‌های نبرد و رویدادهای عظیم و قدرت‌ها و نظام‌ها و تمدن‌ها و چهره‌ها پرآوازه تاریخ و فرهنگ ما نیز در همین منطقه قرار گرفته است.

اینجا نه تنها تصویری سمبلیک و رمزی ازتضاد تاریخ و فلسفه و جبر و سرنوشت تاریخ است، که به راستی سرزمین تاریخ نیز هست. در شمال، امپراطوری بیزانس یا روم شرقی، قیصر و کشیش و دقیانوس و اصحاب کهف، و در آرارات کشتی نوح، و در شمال بین النهرین، آشوریان و در مرکز، تمدن آکاد و بابل و در جنوب، سومر، یکی از کهن‌ترین تمدن‌های بزرگی که می‌شناسید و آنگاه، سرگذشت نوح ابراهیم و دانیال و بکدنذر (بخت نصر) و ذوالقرنین و اسارت یهود در بابل و صابئین یحیی.

و در این اواخر : خسرو و مدائن، پایتخت شاهنشاهی ایران در کرانه شرقی دجله، و بغداد: پایتخت خلافت اسلام، روبرویش، کرانه غربی دجله! یعنی هر دو در یک صف، یک جریان. و آن سوی بین النهرین، در کرانه فرات، کربلا، حسین!

همه چیز انطباق شگفتی دارد، این دو رود، از آغاز که از یک منبع سرچشمه می‌گیرند و بر بستر تاریخ پیش می‌آیند، از هم دور می‌شوند و اما نزدیکی‌های بغداد، مرکز خلافت اسلام، مظهر «اسلام خلافت»، به هم نزدیک می‌شوند و سپس در هم می‌آمیزند و یکی می‌شوند، و یک «شط بزرگ» را می‌سازند، «شط الاسلام» ؟ نه، «شط العرب»! 

 جالب! جغرافیا از تاریخ راست‌تر حرف می‌زند، طبیعی است، جغرافیا، طبیعت خدا است و تاریخ، طبیعت خان! و اما، تقدیری که بر طبیعت و تاریخ حکم می‌راند، نشان می‌دهد که علیرغم چنین توفیق بزرگی که جبهه زور و ظلم و مذهب حاکم به دست آورد، عدالت پیروز می‌شود و آرزوی برابری انسانی و زوال نفاق و نزاع ددمنشانه روباهان و گرگان تاریخ آدمی تحقق می‌پذیرد و مگر نه حق و عدل، هنگامی درجهان پدید می‌آید که کفر و ظلم به اوج قدرت خود برسد ؟ 

این است که «شط العرب» به «دریا» می‌ریزد!

--------------------------

از کتاب "حسین وارث آدم" دکتر علی شریعتی

۱ ۰۹ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۸
سپیدار