ایستگاه بعد ... ناکجاآباد
چند روز پیش خبرنگاری از وزیر آ.پ درباره ی جمعیت زیاد کلاسها پرسید و جواب شنید هنوز به خط قرمز نرسیده! خبرنگار پرسید خط قرمز چند نفره؟ و جناب وزیر جواب دادند با توجه به شرایط و منطقه فرق می کنه . و گفت اگه جمعیت خط قرمزی باشه و تو کیفیت آموزش اثر بگذاره حتما رسیدگی می کنن !
با این تفاسیر برای ما 40-45 دانش آموز گویا طبیعیه !!!! و ما معلمها غیر طبیعی و ناشی هستیم که نمی تونیم هر روز به این 40 و خرده ای دانش آموز سرمشق بدیم و مشق هاشون رو ببینیم .
چندتا دانش آموزم مداد رو درست دستشون نمی گیرن ولی اینقدر وقت ندارم که بشینم کنارشون و مداد دست گرفتنشون رو تصحیح کنم ! اینقدر جمعیت کلاس زیاده که تا یه دور تو کلاس بچرخم و هر کس فقط یک کلمه جلوی چشمم بنویسه یا بخونه یا ... زنگ تموم شده!
چند روز پیش چشمم افتاد به این صفحه ی دفتر مدیریت کلاسی (که درباره ی خود دفتر هیچی نگم بهتره !) :
باید 25 جلسه ی آموزشی داشته باشیم !← ما 15 جلسه داریم
زمان هر جلسه ی آموزشی 45 دقیقه ← برای ما 60 - 70 دقیقه!(طبیعتا اون یک ربع 20 دقیقه ی انتهای هر زنگ رو نمیشه به عنوان یک جلسه ی آموزشی به درس و فعالیت جدیدی اختصاص داد!)
باید 4تا زنگ تفریح 20 دقیقه ای داشته باشیم ← ما 2 تا 30 دقیقه ای داریم
تلفیق زمان دو جلسه آموزش و حذف زمان استراحت بین آن ها مجاز نیست!
...
البته این موضوع فقط برای مدرسه ی ما نیست و من هیییییییچ مدرسه ای رو نمی شناسم 5 زنگه یا حتی 4 زنگه باشند !
...
جمعیت بالا(که هنوز به خط قرمز نرسیده) و این تعداد جلسات(که مطمئنا مجاز و کاملا قانونی هم هست) ممکن نیست رو کیفیت آموزش اثر نامطلوب بذاره ! اشکال از ماست که تعریفمون از مطلوب و نامطلوب اشتباهه!
...
تنها آرزوی آموزشیم اینه که برم تو یه روستای کوچیک معلمی کنم ! اون طور که دوست دارم :)
...
به قول بعضی ها ، به قول آقامون سعدی و به قول ما ، به قول سعدی بزرگ:
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
این ره که تو میروی به ترکستان است