خورشیدوشا! بادهکَشا! ماهِ منیرا!
با ساقی میخانه کسی گفت امیرا!
خورشیدوشا! بادهکَشا! ماهِ منیرا!
یارا و نگارا و بزرگا و دلیرا!
باید در این خانه بخوانم چه کسی را؟
خندیدی و گفتی ذَکَرُ اللهَ کثیرا
◊
یا صاحبَهی سجن! علی واحد قهار
مولاست علی یخلُقُ ما شاءَ و یَختار
فردوس محبّان علی، تحتها الأنهار
بدخواه علی فی الدَّرک الأسفل ِفی النّار
اغراق نباشد که علی الله یسیرا
◊
هر روز اگر یک در خیبر نگشایی
با مدعیان معنی حیدر نگشایی
جز خود به روی ما در دیگر نگشایی
نشنیده کسی روی کسی در نگشایی
ماییم فقیراً و یتیماً و اسیرا
◊
أکملتُ لکُم دینکم آمد، فَهَدینا
تَاللهِ لقد آثرک اللهُ علینا
گفتند أطعنا و نوشتند عصَینا
گوساله چراندند در آن وادی سَینا
انگار نه انگار که هارونَ وزیرا
◊
گفتند نه وحی آمده و نه خبری هست
گفتند نه از دین محمد اثری هست
غافل که علی را به شجاعت پسری هست
برخاست و دیدند که خونینجگری هست
برخاست شهیداً و بشیراً و نذیرا
◊
این کیست که در میزند این در زدنِ کیست؟
این بوی گل ای باد صبا! از چمن کیست؟
پیراهن یوسف دگر امروز تن کیست؟
این پیرهن این پیرهن این پیرهن کیست؟
ألقوهُ علی وجهِ أبی یأتِ بصیرا
مهدی جهاندار
***
یه مخمس دیگه قبلا تو وبلاگ گذاشتم با عنوان" از ازل عاشق توأم نه از ازل قدیمتر" که فوق العاده قشنگه .
و از هر دوی این ها قشنگتر مخمس آقای محمد سهرابی در مدح امیرالمؤمنین که من عاشقشم با عنوان "آسی بکش که باز ببازم قمار را"
پ ن :مخمس از اون قالب شعرهایی هست که دوسِش می دارم .
این هم دکلمه ی شعر این پست توسط خود شاعر(+)