از آن زمانکه بر این آستان نهادم روی/ فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۲:۴۱ ب.ظ
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است
ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است
غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است
مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است
از آن زمانکه بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است
◆◇◆◇◆◇◆
پیدا و پنهان :
مرا هزار امید هست و هر هزار تویی...
من بی تو زندگانی بر خود نمی پسندم ...
پ ن: این تابلو رو که اندازه اش 15×15 سانتیمتره از بازار وکیل شیراز برای خودم کادو خریدم :))
البته اگه اون مهره ی چشم نظر روش نبود قشنگتر بود !
۹۶/۰۲/۳۰