حرف حساب
مردی را دیدم که سخت در خشم و رنج بود از اینکه چهل سال است شب و روز در نفیِ وجودِ حق تعالی کوشیده است و انواع راه ها را رفته و علوم و فنون و منطق ها را به کار گرفته و ادلّه و براهین و حجّت ها گرد آورده ولیکن هنوز راه به هیچ کجا نبُرده ؛ چنانکه حالیا جمیع دلائلش به پشیزی نمی ارزد .
گفتم : پس اینک در اثبات حق بکوش ، که کاری ست ممکن و مقدور و دلنشین .
گفت: اگر چنین کنم و خدای ناکرده ، به پاسخ های درست و کافی و کامل برسم و به اثباتِ مسلّمِ حق تعالی دست یابم ، با این همه گناه که در طول عمر خویش کرده ام و این همه پافشاری که در نفی وجود مبارکش کرده ام ، چه کنم؟ در این حال ، بی شک، خداوند مرا جهنمی خواهد فرمود و در آتش دوزخ ، به سختی خواهدم سوزاند ؛ و این، به هیچ حال ، به مصلحت ما نیست .
گفتم: ای برادر ! راه توبه و ندامت هنوز بر تو گشوده است . خالصانه و بی ریا از گناهانی که تا این دم کرده ای پشیمان شو و به درگاه احدیّت روی آور و الباقی عمر را به خدمت حق بکوش تا از این دغدغه و عذاب آسوده شوی .
گفت: این نیز مقدور نیست ؛ چرا که از پسِ توبه ، طهارت لازم است ، و آدمی مجازِ به گناه کردن مکرر نخواهد بود ؛ و عمده ی تلاش من در جهتِ نفی وجود حق به سبب همین میل به ادامه ی عشرت است و لذّت ، نه هیچ چیز دیگر ...
نادر ابراهیمی - ابوالمشاغل
***
پ ن۱: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ...
پ ن۲: از نادر ابراهیمی بیشتر باید گفت ... و خواهم گفت