اندر احوالات این روزهای ما
دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۰ ب.ظ
1- پرینترم خراب شده و مجبورم فایلهای پیک و ... رو بفرستم به ایمیلم و تو مدرسه ایمیل رو باز کنم و پرینت بگیرم . مثل گربه ای شدم که سبیلش رو کندن
2- شکر خدا برف امروز بعد از ساعت 8 شروع شد و مسئولین فرصت نکردن مدارس رو تعطیل کنند و اینچنین شد که بچه ها این شانس رو پیدا کردن که با دوستانشون زیر برف راه برن و بازی کنند . الحمدلله
3- اجرای درس پژوهی کلاس اول مدرسه به عهده ی من بود. دیروز مرحله ی اول رو اجرا کردیم . موضوعمون هم اُ استثنا بود. اصـــــــــــــــــــــــلا راضی نبودم . بچه های کلاس خودم نبودن. اسم کوچیکشون رو نمی دونستم و صداکردنشون برام سخت بود . چندین نفر بادکنک نداشتن . خیلی ها یا ماژیک نداشتن یا ماژیکشون رنگ نداشت . خیلی ها بلد نبودن بادکنکشون رو ببندن ! و ... (البته می شد بگم با دوستانشون گروهی کار کنند ولی تعداد بدون بادکنکها و بدون ماژیک ها بیشتر از حد قابل قبول بود)
قرار شد بار دوم رو تو کلاس خودم اجرا کنم تا از این مشکلات نداشته باشیم ! (اولا که بچه های کلاس خودم جرأت ندارن بدون وسیله بیان! و مهمتر اینکه اگه یکی دو نفری هم به هر دلیل وسیله نداشته باشن یا بلد نباشن بچه ها یاد گرفتن که خودجوش به هم کمک کنند و معمولا یکی دو نفر وسیله اضافه میارن تا کسی بدون وسیله نمونه !)
تا این موقع سال دیگه بچه ها و معلمها به هم عادت می کنن و قلق و اخلاق همدیگه دستشون میاد . برای همینه که مشکلات معلمهای کلاس اول تو این فصل و وقت سال خیـــــــــــــــــــــلی کم میشه !
فقط یادم باشه دفعه ی بعد ویدئوپروجکشن رو طوری تنظیم کنم که تصویر پاورپوینتی که برا اُ استثنا درست کردم درست بیفته رو تخته وایت برد نه پرده !
4- دیشب تا نصفه شب نشستم پاورپوینت الگوها و روشهای تدریس رو درست کردم تا امروز تو جلسه ی معلمها تدریس کنم ! اما طبق معمول تو حالت خواب آلودگی متوجه نشدم چطور شد تو فلش ریخته نشد و ...(همان گربه ی بی سبیل دیگه!)... بله دیگه امروز جلسه رو به روش سخنرانی اضطراری برگزار کردیم ! ...قرار شد هفته ی بعد دوباره اجرا کنیم!
♣♣♣♣♣
پ ن :
خداجون شکرت
۹۵/۱۱/۲۵