من ماهی ام اما به سرم شور نهنگ است/این برکه ی بی حوصله اندازه ی من نیست!
هر چند جز شرنگ نصیب ام نشد ، ولی
ما ایستاده ایم هنوز استکان به دست!
امروز یه تصمیم سخت گرفتم! به خاطر بعضی چیزها مجبور شدم مدرسه ام رو عوض کنم!
بیست روزی فکرم رو مشغول کرده بود! امروز هم که مدیر ازم خواست تا آخر شهریور فکر کنم و بعد تصمیم بگیرم ، قبول نکردم و ...
به قول دوستم کاخی که برا خودم تو اون مدرسه ساخته بودم رو رها کردم و خواستم که برم یه جای دیگه! جایی که توش غریبم!
خداییش هم کلاسم بهترین و مجهزترین کلاس مدرسه مون بود ... و کلی براش طرح و نقشه داشتم ... ولی ...
سخت ترین بخش تصمیم گیری، جدا شدن از بهترین رفیق و همکارم بود ... (کسی که باورم نمیشه اینقدر شبیه هم بوده باشیم ! اینقدر دور و اینقدر نزدیک!)
عوضش کلاسم رو به ارث گذاشتم براش! :))
***
خدایا ! من به هر خیری که بر من ببارانی ، فقیرم!
***
هم رفتن اش خطاست و هم باز گشتن اش
چون ارّه در گلوی سپیدار مانده است
...........
شعر ها همه از علیرضا بدیع