کاسه ی چه کنم؟!!!
قرار بود 4 شنبه که 21 بهمن بود تو کلاس جشن 22 بهمن رو بگیریم . اما دوشنبه اطلاع دادن که میخوان کلاس اولی های مدرسه رو روز چهارشنبه ببرند برنامه ی خاله شادونه (که البته رفتیم دیدیم یه نفر دیگه است !عمو مهرداد! ماشاءالله تلویزیون پر شده از عمو و خاله های رنگارنگ!
) از اونجایی که یک سوم کلاس ما برای این برنامه نیومده بودن و قنادی ای که سفارش کیک جشن رو بهش داده بودیم حاضر نشد سفارش ما رو کنسل کنه ، جشن رو امروز که 24 بهمن بود گرفتیم. جشن بدی نشد . مسابقه و کیک و میوه و شعر و عکس !
همون اول جشن تا خواستم از بچه ها به شکل 8-9 نفری با کیک عکس بگیرم تبلتم خاموش شد و یکی از مادرایی که برا کمک اومده بود گوشی شو بهم داد تا از بچه ها عکس بگیرم .
شب که عکسها رو تو گروه تلگرامی کلاس گذاشتم بعد از چند دقیقه یکی از مادرا پیام خصوصی گذاشت که عکس بچه اش تو عکسا نیست و لطف کنم براش بفرستم !
هر چی گشتم عکسش نبود ... تو گوشی ای که عکسها رو باهاش گرفته بودیم هم نبود ... معلوم شد اون 8 نفری که آخر اومدن عکس بگیرن به خاطر اشتباه من و آشنا نبودن با گوشی اون مادر ، عکسشون انداخته نشده !!!!!!!
غیر از شرمندگی و عذرخواهی چه کاری می تونستم انجام بدم؟!!!
...
چه کار کنم؟!!!!
حالا بهشون قول دادم فردا عکس این 8 نفر رو بگیرم و با فتوشاپی که خیلی ازش سر در نمیارم میز جشن رو بگذارم جلوشون!
حالا کاسه ی چه کنم گرفتم دستم !
سلام وااای از دست این توقعات مامانا
فکر میکنند جزو وظایفمونه که عکس بهشون بدیم