محبوبم جاااااااانا/ به قلب ما تو سردااااااارا / کنار ما بمان مااااااااانا/ فقط به ما بگو جااااااااان
محبوبم!
من خودم می دانم که مقصود از ضرب ، تکرار کردن عددی است که عدد بزرگتر مضروف فیه و کوچکتر مضروب منه است و من آن عدد کوچکترم . عددی که دیگر نه تقسیم می شود و نه کوچکتر از آن که هست . مانند سکّه ای که خردتر از آن نمی شود ، شکسته ای که شکسته تر نمی شود.
محبوبم!
می دانم عدد جمع ، عددی است که به تنهایی شامل چندین عدد باشد ، و آن عدد شمایی.
مقصود از تفریق ، کم نمودنِ عدد کوچکتر از عدد بزرگتر است.
محبوبم!
مَباد که مرا تفریق کنی ، مباد که مرا از خودت کم کنی . تویی که می دانی من عددی نیستم بی شما . هیچ کس ابن* هیچ کسم.
رازهای من چه می کنند در کوچه هایی که به جست و جوی شما بوده ام.
من آن دستی هستم که همیشه به سوی شما دراز شده است .
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
از کتاب: دست بردن زیر لباس سیب - محمد صالح علاء- نشر پوینده
* بنت