ردّ پا
کجایی ای فراموشی ...
سنگفرش
زیر پای هیچ کس
ذره ای فرو نمیرود
سنگفرش
راه رسمی زمان ماست
عصر
عصر مردم بدون رد پاست
شعر از محمد مهدی سیار
پ ن1: اتفاقا چه نعمت بزرگی! همه ی رد پاها که دوست داشتنی نیستند! فکر کن چه درد بزرگی بود دیدن هر روزه ی رد پای آدم هایی که ... !!!(حالا هر چی! )
رد پا شاید همون "خاطره" باشه ! و آدم های بدون رد پا شاید یعنی آدم هایی که خاطره نمیشن ! آدم های فراموش شده ! آدم های فراموش شونده ! آدمهایی که باید فراموش شوند! آدمهایی که مثل رعد میان و مثل برق میرن! مثل رعد پر سر و صدا و مثل برق سوزاننده! و چه خوب که هیچ خاطره ای از خودشون به جا نگذارن!
فراموشی یکی از پنهانی ترین مهربانی های پروردگار ماست! ... و بر هر نعمتی شکری واجب ! :-)
پ ن2: یاد شعر قیصر افتادم :
ما در عصر احتمال به سر می بریم
در عصر شک و شاید
در عصر پیش بینی وضع هوا
از هر طرف که باد بیاید
در عصر قاطعیت تردید
...
...
...