روزه مگشای جز به قند لبش ...
فکر می کنم 9 سالم بود . اولین سالی بود که می خواستم نماز عید فطر بخونم . با نیم وجب قد و نیم سیر وزن ، چادر سفید گل گلیم رو سر کردم و همراه بابا و دایی رفتم مسجد بزرگ محل . تو مسجد از هم جدا شدیم . اونها که رفتن قسمت مردونه ، من رفتم تو شبستان .
خوب یادمه ، مسجد خیلی شلوغ بود و صفها نامنظم . همون آخر ، نزدیک در ، یه جا پیدا کرده و نشستم ! هیجان داشتم ! تا حالا نماز عید نخونده بودم ! چشمهام تیز شده بود و گوشهام هوشیار! حواسم رو داده بودم به حرفها و حرکات خانوم های دور و بر! سجاده انداخته بودن ، من هم جانمازم رو باز کردم . تازه نشسته بودم سر جانماز که صدایی توجهم رو جلب کرد . یک نفر داشت از بغل دستیش که خانوم تقریبا چاق و میانسالی بود سؤال مهمی می پرسید: نماز عید چه طوریه؟
چشمهام شد اندازه ی چشم های سرندی پیتی ! گوشهامو تیز کردم که هرچی گفت یاد بگیرم .
: دو رکعته مثل نماز صبح .
یادم نیست بعدش چی گفت ولی الان اینطور فکر می کنم که گفت میشه فرادا هم خوند [!] و قشنگ یادمه شروع کرد به نمازخوندن ! (نمیدونم خانومه اشتباه گفت یا من اشتباه فهمیدم . البته با اون همه هوش و ذکاوت ! و اونهمه دقت و توجه که من به خرج دادم یحتمل خانومه اشتباه کرده !!! )
شنیدن جواب اون خانوم خیالم رو راحت کرد . واااای خدای من ! نماز عید چقدر راحته ! چقدر خوب شد شنیدم !
بلند شدم : "دو رکعت نماز عید فطر میخوانم قربة الی الله ! الله و اکبر!"
سریع یه دو رکعت نماز عید فطر ، درست مثل نماز صبح خوندم و ... از مسجد زدم بیرون !
نمیدونم تا خونه با چه حالی اومدم ؛ حتما خیلی خوشحال بودم که بعد از یک ماه روزه داری نماز عیدم رو هم خونده بودم !
رسیدم خونه.
:"نماز تموم شد؟!!!!!!"
-آره!
سریع رفتم زیر پتو که بقیه ی خوابم رو هم ادا کنم !!!
یکی دو ساعت بعد با سر و صدای بابا و دایی از خواب بیدار شدم ! ... تو کی برگشتی؟!!!!
بنده های خدا بعد از تموم شدن نماز هر چی جلوی مسجد منتظر می مونن که ما بیاییم، خبری نمیشه !نگران برمی گردن خونه و می بینن بعله ، ما خوابیم !
از اون سال به بعد این نماز عید فطر ما باعث خنده و تفریح خانواده شده !
فقط موندم فرشته های خدا اون روز چه حالی داشتن؟! وقتی یه دختر کوچولوی نیم وجبی و نیم سیری، تنهایی ، تو مسجد ، 2 رکعت نماز عید فطر خوند و سریع رفت خوابید !
بعدا نوشت: تو این یک ماه گذشته ، نماز عید امروز ،تو مصلی تهران، بهترین اتفاقی بود که برام افتاد. 🌷😊
کسانی که قرار نبود باهام بیان ولی اومدن! الحمدلله☺